نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
دانلود قسمت آخر فصل سوم شهرزاد
 

دانلود قسمت 16 فصل سوم شهرزاد

 

در قسمت سوم از فصل سوم سریال شهرزاد

هاشم و صابر عبدلی ، شیرین را از دارالمجانین بر میدارند و فرار میکنند.

پس از آن شیرین پیشنهاد میکند او را نزد آقای صدق نوری وکیل خانوادگی آن ها ببرند.

اکرم نیز در بیمارستان بستری است.

و جناب سروان به بالا سر او می رود.

شیرین به جایی امن منتقل می شود

و در کلوب شیرین که این روز ها نامش به کلوب کبیر تغییر کرده .

قباد دیوانسالار و شاپور بهبودی با هم جلسه ای در مورد تجارت هایشان دارند .

پس از آن هاشم و وکیل صدق نوری در مورد وصیت نامه بزرگ آقا

ارث و میراث شیرین و همینطور احتمال قتل بزرگ اقا توسط این قباد و نصرت حرف هایی میزنند.

در بیمارستان ، اکرم را میخواهند به اتاق عمل ببرند تا بچه اش را دکتر میرزاده سقط کند

که سروان آقا پرویز متوجه این موضوع شده و با اسلحه دکتر را تهدید میکند.

و از او در مورد گواهی فوت بزرگ آقا ، برگه ی جنون شیرین

و قصدش برای سقط بچه اعتراف میگیرد.

و او را وادار میکند تا به دروغ بگویند که بچه را سقط کرده

و گواهی های لازم را به نصرت بدهد.

قباد و سرهنگ تیموری همدردی میکنند

قباد و تیموری در مورد عشق های نافرجامشان با هم در رستورانی به درد دل می پردازند.

و همینطور در مورد ماجرای فراری دادن همسر شاپور بهبودی که با کمک عمه بلقیس

و هاشم انجام شده بود حرف هایی را به تیموری میگوید.

سروان آقا پرویز هم به دستیارش دستور می دهد سایه به سایه هاشم خان را تعقیب کند.

نصرت و قباد از ماجرای حمایت سروان آقا پرویز از اکرم با خبر می شوند

و نصرت قول می دهد تا او را با پول بخرد و راضی کند.

پس از آن نامه ای را مدیر مدرسه ای که فرهاد در آن کار میکند به او می دهد

که در آن ، فرهاد را اخراج کرده و به او اجازه ی تدریس نمیدهند.

وعده ی هفتگی دیدار شهرزاد و فرزندش این هفته به تاخیر می افتد

و شهرزاد با ناراحتی به خانه ی دیوانسالار ها میرود.

تهدید قباد به مرگ ، توسط فرهاد

فرهاد نیز پس از شنیدن این خبر اسلحه اش را بر میدارد و به سوی خانه دیوانسالار حرکت میکند.

پس از رسیدن به آنجا با قباد روبرو می شود

و در مورد لغو وعده هفتگی و اخراج فرهاد از مدرسه با او بحث میکند.

همچنین در همین لحظات ، فرهاد بزور وارد خانه ی دیوانسالار شده

و با تفنگ و تهدید وارد خانه می شود.فرهاد تفنگ را به سوی قباد میگیرد.

که نصرت میرسد و پس از دعوت به آرامش ، از آنها میخواهد خانه را ترک کنند.

که در حین ترک خانه ، صدای گریه ی امید (کبیر) می آید.

پس از خروج آنها ، قباد از نصرت میخواهد تا فرهاد را بکشند.

که نصرت …..



:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 26 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

 

 
دانلود قسمت آخر فصل سوم شهرزاد
 

دانلود قسمت آخر شهرزاد فصل ۳

 

در قسمت سوم از فصل سوم سریال شهرزاد

هاشم و صابر عبدلی ، شیرین را از دارالمجانین بر میدارند و فرار میکنند.

پس از آن شیرین پیشنهاد میکند او را نزد آقای صدق نوری وکیل خانوادگی آن ها ببرند.

اکرم نیز در بیمارستان بستری است.

و جناب سروان به بالا سر او می رود.

شیرین به جایی امن منتقل می شود

و در کلوب شیرین که این روز ها نامش به کلوب کبیر تغییر کرده .

قباد دیوانسالار و شاپور بهبودی با هم جلسه ای در مورد تجارت هایشان دارند .

پس از آن هاشم و وکیل صدق نوری در مورد وصیت نامه بزرگ آقا

ارث و میراث شیرین و همینطور احتمال قتل بزرگ اقا توسط این قباد و نصرت حرف هایی میزنند.

در بیمارستان ، اکرم را میخواهند به اتاق عمل ببرند تا بچه اش را دکتر میرزاده سقط کند

که سروان آقا پرویز متوجه این موضوع شده و با اسلحه دکتر را تهدید میکند.

و از او در مورد گواهی فوت بزرگ آقا ، برگه ی جنون شیرین

و قصدش برای سقط بچه اعتراف میگیرد.

و او را وادار میکند تا به دروغ بگویند که بچه را سقط کرده

و گواهی های لازم را به نصرت بدهد.

قباد و سرهنگ تیموری همدردی میکنند

قباد و تیموری در مورد عشق های نافرجامشان با هم در رستورانی به درد دل می پردازند.

و همینطور در مورد ماجرای فراری دادن همسر شاپور بهبودی که با کمک عمه بلقیس

و هاشم انجام شده بود حرف هایی را به تیموری میگوید.

سروان آقا پرویز هم به دستیارش دستور می دهد سایه به سایه هاشم خان را تعقیب کند.

نصرت و قباد از ماجرای حمایت سروان آقا پرویز از اکرم با خبر می شوند

و نصرت قول می دهد تا او را با پول بخرد و راضی کند.

پس از آن نامه ای را مدیر مدرسه ای که فرهاد در آن کار میکند به او می دهد

که در آن ، فرهاد را اخراج کرده و به او اجازه ی تدریس نمیدهند.

وعده ی هفتگی دیدار شهرزاد و فرزندش این هفته به تاخیر می افتد

و شهرزاد با ناراحتی به خانه ی دیوانسالار ها میرود.

تهدید قباد به مرگ ، توسط فرهاد

فرهاد نیز پس از شنیدن این خبر اسلحه اش را بر میدارد و به سوی خانه دیوانسالار حرکت میکند.

پس از رسیدن به آنجا با قباد روبرو می شود

و در مورد لغو وعده هفتگی و اخراج فرهاد از مدرسه با او بحث میکند.

همچنین در همین لحظات ، فرهاد بزور وارد خانه ی دیوانسالار شده

و با تفنگ و تهدید وارد خانه می شود.فرهاد تفنگ را به سوی قباد میگیرد.

که نصرت میرسد و پس از دعوت به آرامش ، از آنها میخواهد خانه را ترک کنند.

که در حین ترک خانه ، صدای گریه ی امید (کبیر) می آید.

پس از خروج آنها ، قباد از نصرت میخواهد تا فرهاد را بکشند.

که نصرت …..

 



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 26 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
 
دانلود قسمت دهم سریال گلشیفته
 
دانلود قسمت 10 سریال گلشیفته  خلاصه داستان سریال گلشیفتهسریال ایرانی گلشیفته درباره دختری است به نام گلی دلگشا است که رتبه یک کنکور رو کسب کرده است و پدرش حبیب علاقه ای ندارد دخترش برای ادامه تحصیل به تهران بیاید و این آغاز دردسرهای این خانواده است.بازیگران سریال گلشیفتهمهناز افشار در نقش گلشیفته,سیامک انصاری در نقش فواد,امیر مهدی ژوله در نقش وحید,نازنین بیاتی در نقش گلی,مهدی هاشمی در نقش حبیب,هومن سیدی در نقش هومن,شیلا خداداد در نقش مژگان,بهاره کیان افشار در نقش سعیده,محمد بحرانی در نقش ضیانسیم ادبی در نقش مرضیهدرباره سریال گلشیفتهگلشیفته سریالی کمدی واجتماعی محصول سال ۱۳۹۶ کشور ایران است. کارگردانی این سریال برعهده «بهروز شعیبی» بوده‌‎است و بازیگرانی چون «مهناز افشار»، «مهدی هاشمی»، «سیامک انصاری»، «شیلا خداداد»، «بهاره کیان‌افشار»، «نازنین بیاتی»، «امیرمهدی ژوله»، «محمد بحرانی»، «نسیم ادبی» و «هومن سیدی» در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند.


:: بازدید از این مطلب : 167
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
 
دانلود قسمت پنجم فصل دوم سریال ساخت ایران
 

دانلود قسمت 5 فصل دوم سریال ساخت ایران سریال ایرانی ساخت ایران دو در این فصل ادامه داستان فصل اول ساخت ایران قوی تر و مهیج تر دنبال مى شود …غلام حسین (امین حیایی) که به ایران دیپورت و زندانی شد مدت زمان حبسش تمام می شود و متوجه می شود بچه ی 5 ساله دارد و آن بچه از اوست.حالا غلامحسین دارای بچه ای است که تمام ثروت لوریان (پدر ژآکلین) از اوست پس تصمیم میگیرد ژاکلین را پیدا کند و حق خود را بگیرد.رضا گلزار هم که در فرانسه زندانی شده بود آزاد می شود و برخورد کردن و دیدار با غلامحسین برای کار این دو را به کشور چین می کشاند و فیلمبرداری بیشتر سریال در این کشور اتفاق می افتد.بازیگران فصل دوم سریال ساخت ایران 2امین حیایی,محمدرضا گلزار,محسن کیایی,سحر دولتشاهی,مهران احمدی,ساران بهرامیدرباره سریال ساخت ایران 2 فصل دومموضوع: کمدی ، اجتماعی | محصول: ایران | سال ساخت: دی 1396 | انتشار : بهار و تابستان 1397 | کارگردان : سید امیر پروین حسینی | تهیه کننده : منصور سهراب پوردانلود قسمت 5 فصل دوم 2 سریال ساخت ایران



:: بازدید از این مطلب : 156
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
 
دانلود فیلم رگ خواب
 
فیلم رگ خواب فیلم‌های ایرانی هستند که نه‌تنها از نظر سینمایی فیلم‌های ارزشمند و خوش‌ساختی محسوب می‌شوند، بلکه از نظر ادبی نیز در جایگاه بسیار خوبی قرار دارند. فیلم‌هایی که هم محتوای فنی خوبی دارند و هم ادبیات و نمادگرایی خوبی به نمایش می‌گذارند. اگر برای هر فیلم درام ایرانی دو قسمت محتوای فنی و ادبیات در نظر بگیریم، این نوع فیلم‌ها در جایگاه ‌ویژه‌ای قرار می‌گیرند؛ فیلم‌هایی که هم میزانسن‌‌، روایت، پیرنگ و کوچک‌ترین دیالوگ‌های‌شان استادانه و دارای پیغام است و هم از نظر شیوه‌ی انتقال پیام به مخاطب نوآوری‌های بسیار خوبی از لحاظ بصری و محتوایی دارند. در سینمای ایران کم‌تر پیش می‌آید که این فیلم‌ها گیشه را فتح کنند و به موفقیت مالی خیلی بزرگی دست پیدا کنند، البته استثناهایی مانند آخرین فیلم اصغر فرهادی یعنی «فروشنده» وجود دارند که با وجود دربرداشتن مفاهیم جدی اجتماعی، خوش‌ساخت بودن و نحوه‌ی ارزشمند انتقال پیا‌م‌شان به مخاطب، عملکرد خوبی در گیشه هم داشته‌اند اما خب همانطور که پیش‌تر اشاره کردیم، این موارد جزو استثناهای سینمای ایران‌ هستند. اکثر سینماروهای ایرانی، بیننده‌های آسان‌گیری هستند که فیلم‌های کمدی و عاشقانه را به فیلم‌های دیگر ترجیح می‌دهند و به همین دلیل است که بسیاری از فیلم‌هایی که سالانه در سینمای ایران اکران می‌شوند، فیلم‌های کمدی رمانتیک هستند. فیلم موردنظر ما شاید در گیشه خیلی سر و صدا نکند اما در کنار همه‌ی موارد ذکر شده رسالت مهمی دارد، آن‌هم حرکت کردن در مسیر تربیت یک مخاطبِ سینمارویِ باهوش و تیزبین که می‌داند چه محتوایی تحویلش داده می‌شود. فیلم «رگ خواب» ساخته‌ی حمید نعمت الله، با بازی لیلا حاتمی نیز در این دسته از فیلم‌های ایرانی قرار می‌گیرد.


:: بازدید از این مطلب : 139
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
دانلود قسمت چهارم فصل دوم سریال ساخت ایران
 

دانلود قسمت 4 فصل دوم سریال ساخت ایران فصل اول سریال «ساخت ایران» به کارگردانی محمدحسین لطیفی در سال ۱۳۹۰ در ۱۸ قسمت پخش شد. این سریال که در تیم بازیگرانش زوج محمدرضا گلزار و امین حیایی را می‌دید در زمان پخش یکی از سریال‌های مورد توجه بود. حال فصل دوم این سریال با ستارگان بیشتر و در حجم بزرگ‌تری در حال تولید است. فصل دوم سریال «ساخت ایران» یا همان «ساخت ایران ۲» به کارگردانی برزو نیک‌نژاد و تهیه‌کنندگی امیر پروین حسینی و منصور سهراب پور در حال ساخت است. فصل دوم این سریال ۲۲ قسمت خواهد داشت و فیلم‌برداری آن هم‌اکنون در تهران در حال انجام است. طبق اخبار قسمت‌هایی از فیلم‌برداری این فصل در کشور چین اتفاق خواهد افتاد. گروه بازیگران و عوامل در چند روز آینده و پس از پایان فیلم‌برداری در تهران عازم کشور چین خواهند شد.

«ساخت ایران ۱» روایت‌گر اتفاقات زندگی دو خلاف‌کار خرده پا بود که در مسیر یک کلاه‌برداری بزرگ قرار داشتند. «ساخت ایران ۲» یکی از سریال‌های پرستاره شبکه نمایش خانگی محسوب می‌شود، این سریال بازیگرانی چون امین حیایی، محمدرضا گلزار، محسن کیایی، سحر دولت‌شاهی، سارا بهرامی، مهران احمدی و امیر حسین رستمی را به خود می‌بیند. همچنین قرار است چند بازیگر مطرح خارجی هم به این تیم اضافه شوند. عوامل اصلی سریال نیز به‌زودی معرفی خواهند شد.



:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
دانلود قسمت نهم سریال گلشیفته
 
دانلود قسمت نهم سریال گلشیفته چند روز گذشته، فیلمی در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود که حاکی از پایان فیلم‌برداری نقش مهناز افشار در مجموعه «گلشیفته» دارد. در این فیلم کوتاه، مهناز افشار در یک جشن خصوصی کوچک، سر صحنه از عوامل فیلم و کاراکتر راحله گلشیفته خداحافظی می‌کند. از همین‌جا می‌شود حدس زد که«گلشیفته» هم به‌روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود. ازآنجایی‌که کاراکتر اصلی، مهناز افشار است و همین جشن و پای‌کوبی نشان می‌دهد که این خداحافظی بادل خوش بوده است و از اکنون می‌توان همه شایعات مبنی بر خروج مهناز افشار به دلیل اختلاف با گروه سازنده (اتفاقی که گفته می‌شد در «عاشقانه» منوچهر هادی هم برای افشار افتاد و علت غیبت چندقسمتی وی همین موضوع بوده است) «گلشیفته» را مردود دانست. به‌هرحال تا اینجای کار، گروه «گلشیفته» به‌خوبی توانسته‌اند تا مسیر داستانی خود را به‌دوراز هر حاشیه‌ای پیش ببرند و هنوز با خطر لو رفتن پایان روایت و اجبار به تعویض فیلم‌نامه روبه‌رو نشده‌اند که باید این موفقیت را که برای یک مجموعه خانگی خیلی بزرگ است را به‌پای شعیبی و منش دور از حاشیه وی گذاشت. قسمت نهم «گلشیفته» داستان را از جایی پی می‌گیرد که قسمت قبلی پایان یافت. با به سرقت رفتن پول‌های گاوصندوق همان‌طور که پیش‌بینی می‌کردیم خیلی از کاراکترها در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. وحید و سعیده و بعد سعیده و پیمان و درست مانند یک دومینو تک‌تک کاراکترهای وارد ماجرای سرقت از گاوصندوق گاوداری شدند. از آن‌طرف هم ماجرای عاشقانه حبیب آقا و مرضیه، مرزبندی‌های زنانه و مردانه روایت را پررنگ‌تر کرده است و حالا مرضیه که همیشه با دخالت در زندگی مژگان سرخود را گرم می‌کرده است مجبور است مانند او، اما در میدان مبارزه‌ای متفاوت برای ابتدایی‌ترین حق خود بجنگد.
«گلشیفته» به‌خوبی توانسته با واکاوی خواستگاه‌های اجتماعی کاراکترها و توسعه روابط میان آن‌ها، نشان دهد که روابط مردسالارانه جامعه ما چگونه توسط خودزنان اجرا می‌شوند درواقع خود این زنان هستند که این روابط مردسالارانه را تعریف می‌کنند و از سوی دیگر، زنانی مانند راحله گلشیفته، مژگان رضایی و سعیده که تنها خواسته‌شان در پوسته طنز روایت، برابری است به‌ناچار در مقابل همین زنان قرار می‌گیرند و از آن سو، مرضیه‌ای که با باورهای سنتی خود همیشه مانعی بر سر راه مژگان بود، حالا خود کم‌کم دارد قربانی همین باورها می‌شود. روایت خاص و متفاوت «گلشیفته» تنها نقطه مثبت این اثر نیست. فیلم‌نامه «گلشیفته» همان‌قدر که شخصیت‌های متفاوت و دوست‌داشتنی آفریده و با به چالش کشیدن خیلی از مناسبات اجتماعی جسارتش را به رخ می‌کشد، دیالوگ‌های هوشمندانه و ظریفی نیز دارد که توجه کامل مخاطب را می‌طلبد تا منعقد شود؛ مخصوصاً شوخی‌های کلامی ژوله در نقش وحید. نامزد وحید و خانواده‌اش هم که واقعاً اعجوبه‌ای هستند؛ از اتاق تزئین شده و رویایی دخترک برای ویدیوی لایو گذاشتن در اینستا، چرخش دوربین و نشان دادن جایی که بیشتر شبیه انباری است تا سفارش لازانیا و ماست.
خلاصه اینکه تا اینجای کار، «گلشیفته» در پیشبرد روایتش موفق بوده است و کاراکترهایش هم هرکدام شیرینی و جذابیت خود رادارند و در کنار هم قرار گرفتنشان به جذابیت این مجموعه افزوده است.
همچنین «گلشیفته» از آنجایی هنوز برگ برنده را در اختیار دارد که پیش‌بینی مسیر و مقصد نهایی برای بیننده مشکل است و با پیشی گرفتن روایت از کاراکترها و بیننده تضمینی است که همچنان باید با «گلشیفته» همراه باشیم تا سرنوشت داستان زنان بدون مردان و مردان بدون زنان «گلشیفته» را دریابیم.


:: بازدید از این مطلب : 155
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم دریا و ماهی پرنده

دانلود فیلم دریا و ماهی پرنده

فیلم دریا و ماهی پرنده نروتجربه: نشست نقد و بررسی فیلم «دریا و ماهی پرنده» ساخته مهرداد غفارزاده روز چهارشنبه ۲۲ آذرماه در پردیس گلستان شیراز برگزار می‎شود.

در این برنامه ابتدا فیلم سینمایی «دریا و ماهی پرنده» در ساعت ۱۷ به نمایش درآمده و پس از آن این فیلم با حضور مهرداد غفارزاده و کیان کام‌جو تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار نقد و بررسی می‌شود.

«دریا و ماهی پرنده» برای اولین بار در بخش هنروتجربه جشنواره سی‌وسوم فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم تاکنون در جشنواره‌های مختلف بین‌المللی از جمله بوسان، مسکو، شارجه، هنگ کنگ و …به نمایش درآمده و موفق به کسب جوایزی چون جایزه منتقدان مسکو، بهترین فیلم جشنواره همدان و بهترین بازیگر جشنواره اسپانیا و جایزه بهترین فیلم جشنواره موندنس آمریکا شده‎است.

 



:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود قسمت چهاردهم فصل سوم سریال شهرزاد

دانلود قسمت چهاردهم فصل سوم سریال شهرزاد

دانلود قسمت 14 فصل سوم سریال شهرزاد > گلایه کردیم. از روند نا‌متعادل آن که به واسطه آن بر‌خی اپیزود‌ها سرشار از رخداد‌های مهم و هیجان‌انگیز و بر‌خی دیگر فاقد چنین سکانس‌هایی بودند، تا افزایش افسار‌گسیخته خرده‌داستان‌ها که داستان اصلی را همچنان نا‌تمام گذاشته و آن را به کنار رانده است. از فراموش کردن شخصیت‌ها و پرداخت بیش از اندازه به برخی شخصیت‌های بی‌تاثیر تا روند کند پیشبرد داستان که باعث شده‌اند مخاطب در برخی اپیزود‌ها ناامیدانه به دنبال سکانس‌های تاثیر‌گذار باشد. با تمام این اوصاف سریال شهرزاد بدون شک بر‌ترین سریال سال‌های اخیر به دلیل ویژگی‌هایی همچون بازی عالی بازیگران و داستانی که در عین رعایت کلیشه‌ها، گاهی اوقات خلاقانه، متفاوت و غافلگیر‌کننده ظاهر می‌شود، است. با این وجود که نمی‌توان گفت فصل اول بهتر است یا فصل دوم سریال شهرزاد، اما اگر تم عاشقانه نقطه قوت فصل اول بود، در فصل دوم پرداخت به ابعاد اجتماعی و تاریخی در کنار معرفی شخصیت‌های جدید و بخش‌های مافیایی به عنوان نقاط قوت معرفی می‌شوند. همانطور که گفته شد روند سریال شهرزاد در طی ۱۳ قسمت پخش شده از فصل دوم کند و نیمه کند بوده است که موجب شده است قسمت چهاردهم سریع‌ترین اپیزود باشد، ویژگی که می‌توان آن را به فال نیک گرفت زیرا سکانس‌های اضافه را به حداقل رسانده است.

نهایتا پس از پخش ۱۳ قسمت تمامیت پتاسنیل شخصیت سروان آپرویز به نمایش درآمد
در نقد اپیزود‌های قبل از عدم حضور و توجه به شخصیت سروان آپرویز شکایت کردیم و از پتانسیل هدر رفته او گفتیم. خوش‌بختانه در دو قسمت اخیر سریال شهرزاد، سازندگان فرصت بیشتری به این شخصیت دادند که به‌واسطه این ویژگی سکانس‌های او تنها به ادای چند دیالوگ خلاصه نمی‌شود. در قسمت سیزدهم به خوبی نشان داده شد که سروان آپرویز عنصری نا‌هنجار و متضاد با جریان اصلی یعنی خدمت بی‌چون و چرا به بزرگان است. لحن صحبت با بلقیس دیوان‌سالار و انجام اعمالی که تا‌کنون هیچ‌یک از اعضای خانواده‌های قدر‌تمند با آن‌ها رو‌به‌رو نشده‌اند، نمونه‌هایی از همین ویژگی‌های این شخصیت است. سروان آپرویز شخصیتی بی‌نهایت شوخ‌طبع است که درون آشفته‌اش را با این روش پنهان می‌کند. اصرار به آواز خواندن پیش از دست زدن به قتل، پاک کردن گوش در حضور مافوق و کوتاه کردن ناخن‌ها در هنگام باز‌جویی از بلقیس دیوان‌سالار در کنار گفت‌و‌گو غیر‌منطقی‌اش با شهرزاد همگی نشان از طنز افسار‌گسیخته این شخصیت دارند. اگر تا‌کنون سروان آپرویز را به عنوان شخصیتی کمیک، قانون‌شکن و ضد عرف می‌شناختیم، اکنون لازم است خشونت را به ویژگی‌های او اضافه کنیم. با این وجود که شخصیت مذکور قنل را نیز در کار‌نامه دارد، اما تا پیش از اپیزود چهاردهم نمی‌توانستم او را شخصیتی خشن بنامیم، به همان دلیلی که بتمن و بسیاری از ابر‌قهرمان را خشن نمی‌نامیم حتی اگر پرونده آن‌ها سیاه‌تر از سروان آپرویز باشد؛ زیرا احساس می‌کنیم وارد کردن ضربات سهمگین به دشمنان به بهتر شدن جامعه کمک می‌کنند. بدون شک مهم‌ترین سکانس سروان آپرویز، بازجویی از صابر است. در این بخش است که متوجه می‌شویم این شخصیت به همان اندازه که می‌تواند شوخ‌طبع باشد، خشن و بی‌رحم نیز می‌تواند باشد. سروان آپرویز با اینکه از دلایل صابر آگاهی ندارد، اما از همراهی‌اش با قدر‌تمندان به جای انقلاب بر علیه آن‌ها ناراضی است که این مورد مصمم بودن او را بیشتر کرده و به افزایش شکنجه‌های صابر منجر می‌شود.

از فصل اول شخصیت اکرم به شکلی به تصویر کشید شد که برای آزادی خانواده‌اش از بند فقر حاضر است دست به هر عملی بزند. اما با در‌گذشت بزرگ آقا عملا بزرگ‌ترین حامی اکرم نیز از بین رفت. نتیجه این امر تلاش وی برای نزدیک شدن به بزرگ خانواده دیوان‌سالار یعنی قباد است. تمامی رفتار‌هایی که اکرم تا‌کنون بروز داده و اعمالی که به آن‌ها دست زده است، از جمله تلاش برای حذف شیرین از خانواده دیوان‌سالار یا تن دادن به رابطه با قباد، هیچ‌کدام قابل قضاوت و سرزنش نیستند. تا پیش از اپیزود چهاردهم تصور می‌شد که اکرم توانسته تقدیر خانواده‌اش را تغییر دهد و اکنون قصد دارد که به بانوی اول خانواده دیوان‌سالار تبدیل شود. اما در جدید‌ترین اپیزود مشاهده کردیم که اکرم به عنوان خاکستری‌ترین شخصیت سریال حتی در منفی‌ترین سکانس‌ها همچنان مثبت است و مواجهه او با پدرش در پشت در بیمارستان، به عنوان بهترین سکانس سانتی‌مانتال سریال، تلاش می‌کند اعمال اکرم را توجیه و خانواده و در چار‌چوب بزرگتر اجتماع را مقصر در وضعیت فعلی او معرفی کند. آگاهی بلقیس دیوان‌سالار از رابطه بین قباد و اکرم و بار‌دار بودن او به خط و نشان کشیدن و تهدید منجر می‌شود. اکرم تلاش می‌کند که از حربه همیشگی‌اش برای قانع کردن جدید‌ترین مانعش استفاده کند که به در بسته می‌خورد. بلقیس به عنوان نماد افرادی که تنها به مصلحت خود می‌اندیشند و با زیر پا گذاشتن دیگران در جهت رفع اشتبا‌هاتشان تلاش می‌کنند، قصد دارد اکرم را به عنوان عنصر نا‌مطلوبی که کنار زدن آن بسیار آسان است، سریعا حذف کند. موردی که با توجه به شرایط اکرم چندان ساده و راحت نخواهد بود. یکی از جالب‌ترین سکانس‌های فصل دوم، نمود آشفتگی ذهنی اکرم از طریق مونولوگ و خطاب قرار دادن خودش است. جایی که به بررسی سناریو احتمالی می‌پردازد، خودش را سرزنش می‌کند و دلایلش را شرح می‌دهد. بازی عالی گلاره عباسی و فیلم‌برداری و تدوین درست این سکانس بی‌نظیر را پدید آورده‌اند



:: بازدید از این مطلب : 130
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم سد معبر

دانلود فیلم سد معبر

 

خلاصه داستان فیلم سد معبر:قاسم ( حامد بهداد ) کارمند شهرداری است که وظیفه مقابله با دستفروشانی را دارد که موجب سد معبر شده اند. از طرف دیگر، اخیرا به همسرِ قاسم ( باران کوثری ) ارث قابل توجهی رسیده و قاسم قصد دارد با آن یک ماشین سنگین تهیه نماید اما...

 

کارگردان :

محسن قرایی : متولد سال 1362 در بهشهر و فارغ التحصیل رشته مهندسی معدن از دانشگاه تهران می باشد. وی فعالیت سینمایی خود را از سال 1386 با دستیار کارگردانی آغاز کرد و نخستن ساخته سینمایی او با نام « خسته نباشید! » در سال 1391 ساخته شد. « سد معبر » دومین تجربه کارگردانی قرایی است.

 

درباره فیلم « سد معبر » :

« سد معبر » سوژه بکر و تازه ای دارد. زندگی مامورینی که با دستفروشان در خیابان برخورد می کنند، سوژه ای است که یپش از این در سینمای ایران به آن پرداخته نشده بود و جالب آنکه سعید روستایی که با فیلم « ابد و یک روز » توانست نام خود را بر سر زبانها بیندازد، فیلمنامه اثر را نوشته است. اما « سد معبر » از نقطه ای آسیب دیده که گمان می شد بتوان نقطه قوت اثر قلمداد کرد.

فیلمنامه سعید روستایی در اینجا، بار دیگر حال و هوای « ابد و یک روز » را زنده کرده است. در اینجا هم تنش های فردی پر رنگ  و قابل توجه است و بخش زیادی از پرداخت شخصیت ها نه از طریق موقعیت سازی بلکه از طریق دیالوگ های متقابل شکل می گیرد. این ویژگی پیش از این در « ابد و یک روز » توانسته بود موفق عمل کرده و باعث شود فیلمسازان بسیاری با الگوبرداری از روستایی، آثاری مشابه در سینما به اکران برسانند. اما « سد معبر » فارغ از اینکه سوژه جذابی دارد، فیلمنامه عجول دارد که کار سختی برای سرپا نگه داشتن داستان تا انتها دارد.

داستان قاسم و درگیری او با یک دستفروش و همچنین ماجرای خرید ماشین سنگین که منجر به درگیری او و همسرش نرگس می گردد، به خوبی ریتم داستان را در سطح بالا نگه می دارد و اجازه منحرف شدن ذهن تماشاگر را نمی دهد. اما مشکل اینجاست که فیلمنامه توان ساختن موقعیت را ندارد و نمی تواند خرده روایت های جذابی را ایجاد نماید تا داستان بسط و گسترش بیابد. در « سد معبر » مفاهیمی مطرح می گردد که شعار زدگی در آن به چشم می خورد. این مشکل حتی به دیالوگ ها  نیز وارد است،مخصوصاً در سکانس انتهایی فیلم میان نرگس و قاسم، می توان پیامهای کلیشه ای و نخ نما شده را شاهد بود که از منطق بی بهره مانده اند.

اما همانطور که گفته شد، از نقطه قوت « سد معبر » می توان به حفظ ضرباهنگ داستان اشاره کرد که باعث می شود مخاطب تمرکز خود را معطوف به فیلم نماید. محسن قرایی در دومین تجربه کارگردانی خودش ( اولین فیلم در مقام کارگردان « خسته نباشید! » بود که اثری دوست داشتنی بود اما در ایران دیده نشد ) توانسته تا حد زیادی مسلط به روایت داستان باشد. وی احتمالا به خوبی می دانسته که فیلمنامه علی رغم گام و ضرباهنگ بالایی که دارد، دارای حفره های متعددی می باشد و بهترین تصمیم در این شرایط آن بوده که چنان رخدادهای داستان را با سرعت بالا به تصویر بکشد که ضعف ها چندان به چشم نیایند.

حامد بهداد در « سد معبر » علی رغم اینکه در شکل و شمایل یک انسان عصبی و پرخاشگر تصویری کلیشه ای از خود به مخاطب ارائه می دهد، اما در مجموع می تواند نمره قبولی را از مخاطب دریافت نماید. باران کوثری در « سد معبر  » درخشان نیست و شاید این بخاطر شخصیت پردازی ضعیف او باشد. محسن کیایی نیز گاهاً مسیر داستان را به سوی کمیک سوق می دهد و مانند همیشه در این راه موفق است.

« سد معبر » فارغ از فیلمنامه ضعیفی که دارد، می تواند تماشاگر را با خود همراه سازد. اگرچه در اینجا باز هم با اثری مواجه هستیم که پایان باز دارد و بسیاری از حفره های فیلمنامه را به واسطه همین ویژگی پُر نمی کند و به حال خود رها می شود، اما در مجموع، « سعد معبر » را می توان تنها برای یکبار مشاهده نمود و ذکر این نکته نیز الزامی است که بهرحال، این فیلم اثری است که هرگز در ذهن مخاطب ماندگار نخواهد شد.

 


:: بازدید از این مطلب : 140
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم زرد

 

دانلود فیلم زرد

فیلم زرد > 

تحت تأثیر جریانی مشخص فیلم ساختن اتفاق طبیعی در سینما است. وقتی عباس کیارستمی، «خانه دوست کجاست» را می‌سازد تا سال‌ها و نسل‌ها بعد فیلم‌سازان جدید و جوان با ایده گرفتن از سبک فیلم‌سازی وی و یا کپی کردن مشخصه‌های تصویری سعی در بازآفرینی موفقیتی دارند که عباس کیارستمی با ساخت این فیلم به دست آورد. این جریان هم می‌تواند به ایستایی و توقف طولانی‌مدت سینما منجر شود هم می‌تواند توسط فیلم‌سازان با دانش و بااستعدادی چون اصغر فرهادی، متحول شود، تغییر شکل دهد و درنهایت با یک ایده اولیه که در ورای پرداختی متفاوت و شخصی نقش فرعی دارد، جریانی جدید به وجود آورد و خود به پویایی سینما کمک کند.

پس طبیعی است اکنون‌که اصغر فرهادی و فیلم‌هایش نه‌فقط در داخل که در جشنواره‌های بین‌المللی و نزد منتقدان داخلی و خارجی این‌قدر محبوب شده‌اند، فیلم‌سازان جوان و اصولاً فیلم اولی با تأثیر گرفتن از این جریان دست به تولید آثاری بزنند که گاه در حد یک کپی‌برداری محض از آب درآمده‌اند و گاه حرفی برای گفتن داشته‌اند. در این میان اما تاکنون، نه فیلم‌سازی دیده‌ایم که جسارت اندیشیدن ورای جهان ذهنیفرهادی داشته باشد و نه فیلمی که آن‌قدر دقیق و اصولی ساخته‌شده باشد که با ایجاد جریانی جدید، حرکتی روبه‌جلو ایجاد کند و تکانی اساسی به سینما بدهد. همین‌گونه هم هست که سال‌هاست شاهد خیل زیادی از کپی‌برداری‌های دسته چندمی از آثار فرهادی و فقط چندتایی فیلم خوب و مستقل چون «برادرم خسرو» و «ویلایی‌ها» بوده‌ایم. با این مقدمه تکلیفمان با «زرد» مشخص می‌شود. درست حدس زدید، «زرد» هم یکی دیگر از آثاری است که متأثر از فرهادی و سینمای وی ساخته‌شده است؛ اما مصطفی تقی زاده، علی‌رغم اینکه فیلم اولش حرف چندانی برای گفتن ندارد، شاید جز معدود کسانی باشد که در تأثیرپذیری از سینمای فرهادی، یکسره تا بیخ ماجرا پیش نرفته است و در ورای داستانی که حول یک بحران می‌گذرد و واکنش‌های اخلاقی طرفین را برمی‌انگیزد، بارقه‌ای، هرچند کمرنگ، از جهان‌بینی خودش و سینماگری که اصولاً می‌تواند باشد نشانمان می‌دهد.
«زرد» داستان چند جوان نخبه است که برای بورسیه‌ای که دریافت کرده‌اند راهی ایتالیا هستند اما درست چند شب قبل از عزیمت، حادثه‌ای رفاقت، دوستی، اعتماد و همه ویژگی‌های اخلاقی آن‌ها را به محک می‌گذارد و با پیشروی ماجرا هرکدام از این شخصیت‌ها بیش‌ازپیش در دوراهی انتخاب آینده و خوشبختی خود یا ماندن پای رفاقت و دوستی‌شان مردد می‌شوند.
از همین چند خط متوجه می‌شوید که تقی زاده تا چه حد وامدار سینمای رئالیستی فرهادی است؛ اما به تماشای فیلم که می‌نشینید به‌جز این داستان غیرقابل‌باور و تسلسل حوادثی که پشت سر هم و از درودیوار می‌بارند، دوراهی‌های اخلاقی و تقابلات افراد درگیر در این ماجرا که فقط وجود دارند تا فیلمی فرهادی وار ساخته شوند، جزئیاتی در متن قصه تنیده شده که باظرافت و دقت پرداخت‌شده‌اند و وقتی شمارا یاد آثارفرهادی می‌اندازند حالتان گرفته نمی‌شود. جزئیاتی که به‌جای کپی‌برداری که بیشتر فیلم «زرد» را تشکیل می‌دهد درواقع ایده‌ای اولیه‌ای است که در جهان داستانی تقی زاده گسترش‌یافته‌اند. مثل خانه حامد (شهرام حقیقت دوست) و همسرش نهال (ساره بیات) که به دلیل مهاجرت این زوج به‌هم‌ریخته و آشفته است. این فضاسازی آن‌قدر در پس‌زمینه اتفاقات داستان کمرنگ است که شاید حتی به آن توجه هم نکنید اما آشکارا از مؤلفه‌های شناخته‌شده سینمای فرهادی است؛ خانه‌ای درهم‌ریخته که نشان از وضعیت بغرنج و روابط نابسامان افراد دارد. چنین نشانه‌گذاری‌های تصویری و ارجاعاتی که به آثار مؤخر فرهادی در «زرد» می‌بینیم بااینکه طنازانه و به‌جا مورداستفاده قرارگرفته‌اند و می‌توانند از ادامه مسیر فیلم‌سازی فرهادی در مسیری جدید حکایت داشته باشد، به حاشیه رانده‌شده‌اند و در پشت دیالوگ‌های شعارزده و سکانس‌های پرطمطراق «زرد» پنهان‌شده‌اند. چنین رویکردی را در ابتدای فیلم هم می‌بینیم. وقت‌گذرانی این دوستان با یکدیگر، شمارا یاد نیمه اول فیلم «درباره الی» می‌اندازد؛ سرخوشی و بی‌خیالی که قرار است خیلی زود قربانی یک فاجعه شود؛ اما تقی زاده توانسته این تم را در داستان خود بنشاند و رنگ خود را بر آن بزند و بیننده را با سرگرم کردن و شریک کردن در خوشی سطحی کاراکترهایش، آماده ورود به فاجعه و پیش آوردن گره اصلی کند. گرچه ده دقیقه ابتدایی فیلم حال خوبی دارد و خوب هم پرداخته‌شده است، اما نیمه‌کاره و سرسری تمام می‌شود تا فیلم‌ساز زودتر دستش را رو کند و با درگیر کردن احساسات بیننده در مسیر پیشروی حوادث، او را احساساتی کند و تحت تأثیر قرار بدهد؛ درنتیجه این مقدمه بر شناسایی کاراکترها و فضاسازی کارگردان کاملاً هدر می‌رود و مثل عضوی زائد از باقی کنش‌ها و جریانات فیلم خودنمایی می‌کند. درواقع تقی زاده آن‌قدر درگیر پیشبرد داستان، گره‌افکنی و گره‌گشایی و درگیر کردن احساسی مخاطب است که از بسط و گسترش حوادث و کاراکترها بازمانده است. ریتم تندی که حوادث را پشت سر هم مطرح می‌کند و بدون بسط داستان و فضا، کاراکترها را درگیر می‌کند و در مقابل هم قرار می‌دهد، به بیننده فرصت تحلیل و واکاوی کنش‌هایی را که می‌بیند نمی‌دهد. عجیب‌تر اینکه این ریتم تند، بعد از نمایش حادثه‌ای که مدنظر فیلم‌ساز بوده ناگهان متوقف می‌شود و عدم انسجامی شدید بر کل فیلم حکم‌فرما می‌شود. همه این‌ها شبیه این است که فیلم‌ساز می‌خواهد زودتر نقاط بحرانی داستانش را معرفی کند و خیال خودش و بیننده را راحت کند؛ اما درواقع، «زرد» هر جا که از پیشبرد روایتش بازمی‌ماند، هرگاه که ارتباطش با مخاطب قطع می‌شود و از ریتم می‌افتد، به سراغ این حقه می‌رود و با نمایش یک حادثه جدید به دراماتیک‌ترین شکل ممکن سعی در آفرینش تراژدی می‌کند که بیننده با دیدن آن احساساتی شود و دوباره همراه فیلم گردد. «زرد» سکانس‌های خوبی هم دارد. سکانس‌هایی که شما را امیدوار می‌کند با فیلم‌سازی طرف هستید که اگر سایه فرهادی را زمین بگذارد و کمی جسارت به خرج دهد می‌تواند شگفتی‌آفرین باشد، اما متأسفانه دقیقاً در همین لحظات است که «زرد» یا از ریتم می‌افتد یا به سمت سوءاستفاده از عواطف بیننده می‌رود و دوباره در سراشیبی یک فیلم متوسط غیرقابل اعتنا می‌افتد.
به‌عبارت‌دیگر عدم انسجام و رویکرد سانتی مانتالیسم نقی زاده در اولین فیلمش باهم در رقابت هستند تا مهم‌ترین ایراد فیلم را شکل دهند.
«زرد» با آن تیزر جذابش و بازیگران مطرحش، نه‌تنها در ترسیم موقعیت بغرنج کاراکترها عاجز است که در پرورش شخصیت‌هایش هم به‌شدت ناتوان است. بازیگرانی که انتظار دارید حداقل بازی‌های قابل قبولی از آن‌ها ببینید، در «زرد» ناامیدکننده ظاهر می‌شوند چراکه شخصیت‌هایشان به کاراکتر نرسیده و معلق میان زمین و هوا مانده است. مسلماً «زرد» پیش‌زمینه داستانی داشته که در ذهن نویسنده‌اش جریان داشته است اما بیننده‌ای که از این پیش‌زمینه آگاه نیست نمی‌تواند باشخصیت‌ها و چالش‌های پیش رویشان هم ذات پنداری کند. همین‌طور بازیگرانی که شخصیت‌هایشان تکراری و پر از علامت سؤال است هم نمی‌توانند آن کاراکتر را به‌خوبی به تصویر بکشند. 
اما این عدم انسجام در ریتم، پرداخت ناشیانه و کپی‌برداری شده، بازی‌های تکراری و متوسط بازیگران تاکنون خوب عمل کرده است. «زرد» هم در جشنواره‌های بین‌المللی موفق بوده است و هم در گیشه. شاید دلیل موفقیت خارجی «زرد» را بتوان به علاقه خارجی‌ها به سینمای فرهادی و جریان پس‌ازآن مرتبط دانست اما بی‌شک موفقیت «زرد» در گیشه داخلی را باید مدیون احساسات گرایی دانست که بیننده ناآگاهانه گرفتارش می‌شود و مجذوب داستانی می‌شود که منطق روایی‌اش به‌شدت مشکل دارد، نمونه‌هایش را بارها دیده است و بازیگرانی که برایش چشم‌نواز هستند اما بهترینشان نیستند.
خلاصه کلام، «زرد» در بهترین حالت فیلم متوسطی است، اما فیلم‌سازی دارد که می‌توان رویش حساب باز کرد تا شاید دومین فیلمش مستقل‌تر و شخصی‌تر باشد. فراموش نکنیم وحید جلیل وند چند سال پیش با اولین فیلمش چه ازلحاظ ساختاری و چه ازلحاظ محتوایی خیلی عقبتر از«زرد» بود، اما امروز با دومین فیلمش شگفتی آفریده است. به نظر می‌رسد باید منتظر ماند و دید مصطفی تقی زاده مسیری مشابه طی می‌کند یا اسیر قوانین دیکته شده جذب مخاطب در سینمای ایران باقی می‌ماند.



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم مادر قلب اتمی

دانلود فیلم مادر قلب اتمی

فیلم مادر قلب اتمی «مادر قلب اتمی» پس از سه سال توقیف بودن بلاخره اکران شد. فیلمی که همچون ساخته قبلی احمدزاده (مهمونی کامی) به زندگی جوان‌های پولدار و مرفه تهرانی می‌پردازد. با نقد این فیلم همراه زومجی باشید.

 

نسل جوان سینمای ایران تلاش زیادی می‌کند تا با تجربیات تازه فرم جدیدی را در سینمای ایران ایجاد کنند. عدم پیروی از اصول کلاسیک قصه‌گویی دستمایه برخی از این آثار است. احمدزاده در «مادر قلب اتمی» شکل تازه‌ (یا متفاوتی) برای فیلمش انتخاب کرده اما بیش از آنکه این تازگی نوعی تجربه در فرم یا ساختار باشد به ترکیب آشفته‌ای از آثار پست مدرن شبیه شده که پوسته جدیدی دارد اما از درون خالی و بدون محتواست. در این مطلب بررسی می‌کنیم که چگونه انتخاب‌های به خصوص فیلمساز چنین ماحصلی داده و آیا راهی وجود دارد که بتوان فیلم را دوست داشت؟

آنچه که باعث می‌شود یک اتفاق، یک شخصیت یا یک صحنه در یک فیلم وجود داشته باشد به انتخاب فیلمنامه‌نویس و فیلمساز باز‌می‌گردد. آن‌ها انتخاب می‌کنند که چه چیز‌هایی را به چه شکلی کنار هم قرار دهند تا مفهوم یا حسی به مخاطب منتقل شود. بدون شک وجود ارتباط بین صحنه‌ها یا نخ تسبیحی که مسیر اتفاقات داستان را به هم وصل کند کمک زیادی به درک فیلم می‌کند. مشخصاً الگوهای ارتباطی در یک فیلم بین اجزای تشکیل دهنده، فرم را می‌سازد. از این منظر حذف یک صحنه در صورتی که دیگر صحنه‌ها وابستگی دقیقی به آن داشته باشند به فرم فیلم و در نهایت انتقال مفهوم ضربه خواهد زد. در ادامه بررسی می‌کنیم که اگر برخی از اجزای مادر قلب اتمی حذف شوند اثر چه ضرباتی جز کوتاه شدن زمانش خواهد خورد.

قابل توجه است که ممکن است در ادامه بخشی از داستان فیلم لو برود

قصه از آنجا شروع می‌شود که آرینه (با بازی ترانه علیدوستی) و نوبهار (با بازی پگاه آهنگرانی) از یک مهمانی بیرون می‌آیند و در خیابان می‌چرخند. فیلم از نیمه شب شروع می‌شود و با طلوع خورشید تمام می‌شود. قصه به طور مشخص با چند تصادف جلو می‌رود. آن‌ دو اتفاقی کامی را در راه می‌بینند، با او هم صحبت می‌شوند و در یک تصادف از او جدا می‌شوند. در آن تصادف با جوان مرموز فیلم با بازی محمدرضا گلزار برخورد می‌کنند و درگیر یک داستان پیچیده دیگر می‌شوند. جوان بدهی آن‌ها را در تصادف پرداخت می‌کند و در تمام مدت فیلم به بهانه این بدهی آن‌ها را اذیت می‌کند. در نهایت با یک بازی سنگ کاغذ قیچی قرعه روی جوان می‌افتد و او از پشت بام می‌پرد و فیلم همزمان با رویای جوان که خودش را با همه شخصیت‌های فیلم یکی می‌داند تمام می‌شود.

در پاره اول فیلم فضای هجوگونه و طنزآلود دارد و یادآور فیلم «اسب حیوان نجیبی است» ساخته عبدالرضا کاهانی است
فیلم تقریباً ساختاری دوپاره دارد. از زمانی که گلزار به فیلم اضافه می‌شود فضای داستان شکل مشخص و متفاوت با ابتدای فیلم دارد. فیلم به ژانر علمی تخیلی نزدیک می‌شود و شاید هم با آن شوخی می‌کند. اما در پاره اول فیلم فضای هجوگونه و طنزآلود دارد و یادآور فیلم «اسب حیوان نجیبی است» ساخته عبدالرضا کاهانی است. در پاره اول فرض کنید بعد از آنکه آرینه و نوبهار از مهمانی بیرون آمدند با کامی ملاقات نکرده و مستقیماً تصادف می‌کردند. با این تغییر دو سکانس از فیلم حذف می‌شد. کامی نمی‌توانست خوابش را که اسم فیلم از دل آن بیرون آمده تعریف کند، چند شوخی از دست می‌رفت و در نهایت پلیس در سکانس‌های آینده کسی را نداشت که به جای آرینه و نوبهار دستگیر کند. ممکن است دلیل حضور کامی شخصیت‌پردازی کاراکتر‌های اصلی باشد. اما چه مولفه‌های از شخصیت‌ها در این دو سکانس به مخاطب داده می‌شود جز اینکه این‌ها جوان‌های بی‌خیالی هستند که کاری جز خوش‌گذرانی ندارند؟ راه‌های جذاب‌تر و بهتری جز اضافه کردن یک شخصیت به داستان وجود نداشت؟ از این دو سکانس بگذریم، در باب شخصیت پردازی جز آنکه آرینه پیانو می‌زند و نوبهار آسم دارد و باید زود‌ به زود دستشویی برود چه چیز راجع به شخصیت‌ها، آرزوهایشان، اهدافشان و گذشته‌شان می‌دانیم؟ البته نیازی هم به شخصیت‌پردازی وجود ندارد چرا که کاراکترها عملاً به بحران جدی در فیلم مواجه نمی‌شوند که ویژگی‌های شخصیتی‌شان به کمکشان بیاید. تنها بحران و کشمکش جدی فیلم برای آرینه در مقابله با جوان نامعلوم‌الحال (گلزار) شکل می‌گیرد که بیش از آنکه از منطق درونی درام و شخصیت‌ها بیرون ‌آمده باشد ساختگی و غیرطبیعی است.

کمی پیش برویم. به یک تصادف واقعی برمی‌خوریم. راننده ماشین مقابل مردی با یک ماشین قدیمی و تمیز است که به بیان راوی هر شب در خیابان می‌گردد تا تصادف کند. (پس چرا ماشینش انقدر نو است؟) فرض کنید تصادف حذف شود. همراه با آن ملاقات با مرد هم حذف می‌شود. پس نیازی نیست که پولی به او داده شود. پس نیازی نیست که کامی دنبال عابر بانک برود و به خاطر یارانه‌ها نتواند پول نقد پیدا کند. پس نیازی نیست که گلزار به قصه اضافه شود و مهمتر از آن پای پلیس به قصه اضافه نمی‌شود. البته در جهان بی‌منطق فیلم چندان مشکلی ندارد که تصادف وجود نداشته باشد اما پلیس اتفاقی جلوی ماشین آرینه را بگیرد و از آن‌ها سوالاتش را بپرسد. به هر حال این تصادف باعث آشنایی و مدیون شدن آرینه و نوبهار به جوان (گلزار) می‌شود. اما جز این نه در ادامه درام نقشی دارد. نه کمکی به شخصیت‌پردازی می‌کند و نه نگرانی خاصی برای مخاطب ایجاد می‌کند و نه مانند نمونه مشابه‌اش «اسب حیوان نجیبی است»، سیر حوادث تصادفی که در فیلم رخ می‌دهد وضعیت‌ را برای شخصیت‌ها خطرناک‌تر و پیچیده‌تر می‌کند. به علاوه شکل شخصیت پردازی پلیس در آن فیلم علاوه بر جذاب بودن امکان نزدیک‌ شدن و همذات پنداری را به مخاطب می‌دهد.

در فیلم «اسب حیوان نجیبی است» پلیس قلابی بر خلاف پلیس در این فیلم نقش جذاب‌تر و کنجکاوی برانگیزی دارد که امکان همذات پنداری نیز می‌دهد
فیلم از جایی که دوباره جوان اتفاقی سوار ماشین آرینه می‌شود وارد مسیر تازه‌ای می‌شود. همانطور بی‌منطق و با دلایل احمقانه و باورناپذیر شخصیت‌ها در مسیر تازه‌ای می‌افتند و بدون هیچ دلیل مشخصی سراغ بدل صدام حسین می‌روند. این اتفاق به همان اندازه غیرمنتظره و غیر طبیعی است که در یک فیلم ملودرام ناگهان سوپرمن ظهور پیدا کند. مسلماً این اتفاق شُک آور و غیرمنتظره است اما از منظر فرم فیلم کاملاً نامتناسب و بی‌فایده است. مسئله آنجاست که در درام وقتی تعلیق و نگرانی برای مخاطب به‌وجود می‌آید که حادثه‌ای غیرمنتظره اما متناسب با فضای داستانی فیلم در معرض اتفاق افتادن باشد وگرنه فیلم درگیر اتفاقاتی آسمانی و زمینی می‌شود که از نقطه‌ای به بعد نه برای شخصیت‌ها اهمیت دارد و نه مخاطب.

فیلم عملاً با الگوی دو شخصیت داریم حالا چی کار کنیم؟ تصادفی به شخصیت سوم بر‌بخوریم. سه شخصیت داریم حالا چی کار کنیم؟ تصادف کنیم تا سر و کله شخصیت چهارم پیدا شود و حالا چی‌ کار کنیم؟ شخصیت بعد و تصادف بعد و دوباره تصادفی دیگر، ساخته شده است. این بی‌منطقی بالاجبار با یک فریب و ابهام قرار است به نهایت برسد. دو نوع ابهام در سینما وجود دارد. گاهی از سر پختگی فیلمساز است و گاهی از سر ناشی‌گری. فیلمساز پخته با درک این مسئله که جهانی که در آن زندگی می‌کند ابهاماتی دارد که ذهن بشر را مشغول خود کرده فیلم و شخصیت‌ها را به همان اندازه پیچیده می‌کند و به نوعی از هنر متعالی دست می‌یابد که جستجو در اثر هنری جز جدا نشدنی اثر می‌شود اما فیلمسازی که از سر ناشی‌گری و با تمایل به آنکه خود را هم رده فیلمساز متعالی قرار دهد دست به مبهم کردن داستان خود می‌زند عملاً به ظاهری مشابه با برخی آثار مبهم دست می‌یابد اما در نهایت به معنای متعالی دست نمی‌یابد. برای مثال شخصیت جوان در انتهای فیلم مجبور است برای پیچیده‌تر کردن خود دیالوگ معروف فیلم «سامورایی» ژان پیر ملویل را تکرار کند:‌ «من هیچوقت نمی‌بازم» اما نباختن جف کاستلو در سامورایی به قوانین شخصی و منش و درونیات او بازمی‌گردد که او را جاودانه می‌کند و مؤلفه‌های بسیاری در فیلم برای رسیدن به این ویژگی شخصیتی کنار هم قرار داده شده است. اما در «مادر قلب اتمی» فقط ظاهر این ویژگی شخصیتی مثل برچسب به شخصیت زده شده تا او را پیچیده کند و عملاً این روش شکست خورده خواهد بود. مخاطب به اندازه کافی با شخصیت‌ها همذات پنداری نخواهد کرد و به دلیل ریتم نامناسب فیلمنامه و نبوده قصه مرکزی واحد و جذاب خسته‌کننده پیش ‌خواهد رفت. فیلمساز نیز راهی ندارد جز اینکه ادعا کند گوشه‌هایی از فیلم من مبهم است و حتی خود نیز به برخی از ابهاماتش اشراف ندارم و این لذت سینما است. صادقانه بخواهیم با این طرز فکر مواجه شویم باید بپذیریم فیلمساز دغدغه مشخصی نداشته و از شکم سیری مثل شخصیت‌های فیلم در خیابان‌های فیلمسازی می‌چرخد و به خود ویژگی‌هایی را می‌چسباند تا مورد توجه قرار گیرد.

فیلم مرز رویا و واقعیت را طی نمی‌کند بلکه واقعیتی تحریف شده است که زور می‌زند خود را شبیه رو رویا نشان دهد

بیاییم مثل دنیای بی منطق فیلم تصور کنیم که اگر فیلم از انتها آغاز می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟ یعنی ما از لحظه‌ای فیلم را آغاز می‌کردیم که گلزار همراه آرینه و نوبهار در تونل ایستاده تا از درب C-27 وارد دنیایی تازه شود. فیلم چه چیزهایی را از دست می‌داد؟ اول از همه تا اینجا چه شناختی از شخصیت‌ها داشته‌ایم؟ آیا مقدمه طولانی فیلم کمکی به شناخت کاراکترها کرده؟ از آن گذشته چه حادثه‌ای در فیلم بر ادامه ماجرا اثرگذار است؟ تنها کارایی سکانس‌های پیشین ایجاد فضایی رعب‌آلود از شخصیت گلزار است که به واسطه دوستی‌اش با بدل صدام حسین ایجاد شده و فیلمساز کاملاً در این مورد ناموفق عمل کرده است. با این فرض بی‌منطق به یک فیلم کوتاه از دو دختر می‌رسیم که از مهمانی بیرون آمده‌اند حال مردی اتفاقی در ماشین‌شان هست که می‌خواهد از طریق دری آن‌ها را به دنیایی دیگر ببرد. این ایده بیش از آنکه به یک ایده دراماتیک برای یک فیلم بلند سینمایی شبیه باشد مشابه ایده‌ای لحظه‌ای برای ساخت یک فیلم کوتاه در تمرینی کلاسی است. بدون شک بدون منطق پیش بردن ماجرا کار ساده‌تری است. فیلم مرز رویا و واقعیت را طی نمی‌کند بلکه واقعیتی تحریف شده است که زور می‌زند خود را شبیه رویا نشان دهد. سکانس‌های انتظار در آسانسور و سردرگمی آرینه در راه پله خانه‌اش دقیقاً چه ارتباط فرمی یا مضمونی با دیگر بخش‌های فیلم دارند؟‌ راهکار همه فیلم‌های اتفاقی و بدون منطق که بیش از آنکه از سر تفکر شکل گرفته باشد از احساس ناپخته فیلمساز و شور و هیجان‌اش در برابر ایده شکل می‌گیرد برای پایان دادن به این همه تصادف یک خیال‌پردازی درک نشدنی و اضافه کردن ابهامی دیگر است تا به بهانه پایان باز سعی در پیچیده نشان دادن فیلم به مخاطب کنند. درست شبیه به پایانی که در مهمونی کامی وجود دارد.

علی احمدزاده تلاش زیادی دارد که خود را به جریان پست مدرنیسم در سینما نزدیک کند. فیلم قبلی او نیز بر پایه تصادف شکل گرفته و روابط علل و معلولی رعایت نمی‌شوند. شاید در «مهمونی کامی» با در نظر گرفتن آنکه فیلمساز تلاشی برای زدن حرف‌های گنده سیاسی و فلسفی نمی‌کند و همچنین بیشتر به شخصیت‌پردازی اهمیت داده شده است نمونه موفق‌تری به حساب بیاید. اما «مادر قلب اتمی» با تمام بازیگران شاخصی که دارد یک فیلم سردرگم، بی هدف و از سر دلخوشی است که توانایی همراه کردن مخاطب نه به لحاظ ذهنی و احساسی و نه به لحاظ منطقی ندارد.  

 



:: بازدید از این مطلب : 142
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود قسمت سوم فصل دوم سریال ساخت ایران

دانلود قسمت سوم فصل دوم سریال ساخت ایران

دانلود قسمت 3 فصل دوم سریال ساخت ایران > از حدود ۶ سال سپری شدن از فصل یک ، مجموعه «ساخت ایران۲» که فصل دوم آن به حساب می آید به کارگردانی برزو نیک نژاد ساخته شد و اکنون می توانید تمامی قسمت های فصل دوم این سریال را همزمان با انتشار سراسری به صورت قانونی دانلود و مشاهده کنید. فصل دوم به گفته عوامل سازنده آن ، در ادامه فصل یک سریال خواهد بود و کمی چاشنی کمدی آن بیشتر خواهد شد.

ساخت ایران 2 قرار است در 26 قسمت ساخته شود . و علاوه بر حضور امین حیایی و محمد رضا گلزار ، محسن کیایى ، سارا بهرامی ، سحر دولتشاهی و مهران احمدی بازیگران این سریال می باشند .

خلاصه فصل یک سریال ساخت ایران
فصل یک از آنجایی شروع شد که غلامحسین، دزد خرده‌پایی ، یک روز شاهد تصادف اتومبیل با مردی میانسال می‌شود. وی کیف مرد مجروح را می‌ دزد که در آن کیف یک لپ تاپ و پاسپورت وجود دارد . او سعی دارد که کیف را به فروش برساند. اما به دلیل این که پلیس دنبالش است تصمیم می گیرد به خارج برود و از ایران فرار کند. غلامحسین با رفیق قدیمی خود (جمشید) در پاریس ملاقات می کند. آن ها بعد از اینکه مطلع می شوند این کیف مربوط به یک دانشمند می باشد و قرار بوده است ماده جدیدی را که تولید کرده است به خارجی ها ارائه دهد تصمیم می گیرند غلاحسین را به جای آن داشمند جا بزنند . غلام و جمشید با شخص پولداری به نام  لریان رئیس شرکت دوریس فرانسه ،  وارد معامله می شوند و آن ها را وارد یک سری اتفاقات خطرناک می کند. آن ها برای دریافت پیش پرداخت با مشکلات تازه ای روبرو می شوند.  از آنجا که آن ها یک حساب برای واریز پول نداشتند غلام با مادر ودختر ایرانی که به طور اتفاقی در فرودگاه با آن ها آشنا شده بود هماهنگی می کند تا پیش پرداخت به حساب آن ها واریز شود.  در این میان دکتر افشار جم نیز از بیمارستان مرخص می شود.و او نیز به فرانسه سفر می کند. در ادامه این سه نفر با هم همراه می شوند اما در فرانسه اتفاقاتی برای آن ها می افتد و توسط افراد لوریان زندانی می شوند . اما از آنجا که ماموران بین المللی همه چیز را تحت کنترل داشتند سر انجام نجات می یابند و به ایران باز می گردند.



:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود قسمت هشتم سریال گلشیفته

دانلود قسمت هشتم سریال گلشیفته

دانلود قسمت 8 سریال گلشیفته > هومن سیدی بازیگر و کارگردان سینما که پیش از این با بازی در نقش پیمان در مجموعه عاشقانه مورد توجه مخاطبین قرار گرفت، قرار است در گلشیفته سریال جدید بهروز شعیبی به ایفای نقش بپردازد.

تصویربرداری این مجموعه ویژه نمایش خانگی به تهیه‌کنندگی علی اکبر نجفی و سرمایه‌گذاری صادق یاری هم‌اکنون ادامه دارد و پیش از این مهدی هاشمی و نازنین بیاتی هم جلوی دوربین رفته‌اند.

فیلمنامه این مجموعه توسط خشایار الوند به نگارش درآمده است. الوند تاکنون نویسندگی مجموعه هایی چون قهوه تلخ ، مرد هزار چهره و دیوار به دیوار را بر عهده داشته است.

گلشیفته که یکی از پربازیگرترین مجموعه های شبکه نمایش خانگی است در ژانر کمدی – اجتماعی ساخته می شود.

بازیگرانی که تا کنون حضورشان در این پروژه قطعی شده است عبارتند از مهدی هاشمی، مهناز افشار، سیامک انصاری، نازنین بیاتی، بهاره کیان افشار، شیلا خداداد با هنرمندی ویشکا آسایش و با حضور هومن سیدی.

بهروز شعیبی تاکنون ساخت فیلم های سینمایی همچون دهلیز و سیانور را در کارنامه خود دارد. همچنین فیلم سینمایی دارکوب آخرین ساخته این کارگردان، هم اکنون مراحل فنی را طی می کند و قرار است در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید.



:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم بلوک 9 خروجی 2

دانلود فیلم بلوک 9 خروجی 2

فیلم بلوک 9 خروجی 2 > فیلم سینمایی «بلوک 9 خروجی 2» به کارگردانی علیرضا امینی سه شنبه 29 مهر در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در شصت و هشتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران فیلم «بلوک 9 خروجی 2» به کارگردانی و نویسندگی علیرضا امینی به نمایش درآمد و پس از پخش فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور علیرضا امینی، محمدرضا شریفی نیا و حمیدرضا آذرنگ؛ کارگردان، تهیه‌کننده و بازیگر این فیلم و با حضور رضا درستکار به عنوان منتقد و کیوان کثیریان به عنوان مدیر جلسه برگزار شد.

در ابتدای این نشست علیرضا امینی با اشاره به مشکلات مالی ایجاد شده بر سر راه تولید این فیلم، دلیل ورود محمدرضا شریفی‌نیا به این پروژه به ‌عنوان تهیه ‌کننده را توضیح داد.

در ادامه نشست، حمیدرضا آذرنگ بازیگر فیلم با بیان اینکه از اول قرار نبود در این فیلم بازی کنم و بر حسب اتفاق وارد جریان ساخت آن شدم، بازی در «بلوک 9 خروجی 2» را مایه افتخار و خوشحالی خود دانست و گفت: نگاه‌های موجود یا با غضب به گذشته می‌ نگرند یا نظر لطف به آینده دارند و ما در واقع فراموش‌شدگان قرن خودمان هستیم. وقتی جامعه‌ای در شرایط نامناسبی به ‌سر می‌برد، چگونه می‌توان امید را به نسل‌های آینده تزریق کرد؟ ترس‌های ما باعث این اتفاقات شده و ای کاش از این ترس‌ها عبور کنیم، چرا که ترس‌های شریف‌تری برای ترسیدن وجود دارد.

انتخاب قصه های تلخ یک نوع سلیقه است

کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران نیز با اشاره به اینکه تلخ و شیرین بودن یک قصه به تنهایی باعث ارزش‌گذاری بر فیلم نمی‌شود، انتخاب یک قصه‌ تلخ را به خودی خود نه رذیلت و نه فضیلت، بلکه یک جنس سلیقه دانست که به نظر کارگردان بستگی دارد. این فیلم به یک بحران و فاجعه در زندگی یک بچه می‌ پردازد، این موضوع را در دیگر فیلم‌های امینی نیز به شکل‌های مختلف قابل مشاهده دانست.

امینی در پاسخ به سوال کثیریان مبنی بر چگونگی نوشته شدن نمایشنامه و تزریق تلخی در آن گفت: یک زمانی در جمعی حضور داشتم که 5 بچه هم آنجا بودند ولی با هم بازی نمی‌ کردند و هر یک به گوشه‌ای خزیده بودند، این قضیه برای من جای سوال داشت و بعد فهمیدم همه آنها بچه‌های طلاق بوده‌اند.

وی ادامه داد: پی بردم که مقوله طلاق ممکن است برای زن و شوهری که از هم جدا می‌شوند ضربه زننده باشد ولی قطعا یک قربانی خواهد داشت که بچه است، و این بچه است که دچار مرگ جسمانی یا روحانی خواهد شد. از اینجا بود که این سوژه تبدیل به دغدغه اجتماعی سینمای من شد. این فیلم را خیلی‌ها دیده‌اند و اکثر کسانی که با آن ارتباط برقرار کرده‌اند بچه‌های طلاق بوده‌اند، و من هنوز فکر می‌کنم فیلم نتوانسته آن تلخی را به‌ طور کامل نشان دهد و ضربه وارد آمده به این بچه‌ها فجیع ‌تر از آن چیزی است که فیلم توانسته به نمایش گذارد.

وی با انتقاد از برخی تنگ ‌نظری‌ها درباره این فیلم گفت: این فضا برای من به شدت خسته ‌کننده شده است و الان به این فکر می ‌کنم به جای پرداختن به این موضوعات، فیلم‌های بی ‌دردسری بسازم که به ‌راحتی به جشنواره راه یابند و بعد هم اکران شوند.

شریفی‌نیا تهیه ‌کننده‌ این فیلم دلیل این برخوردها را نگاه اشتباه مسئولان دانست که موضوع مطرح شده در فیلم را به کل جامعه تعمیم می‌دهند.

وی ادامه داد: فیلمساز بر اساس مشکلی که در جامعه با آن روبرو می‌شود فیلمش را می‌سازد و چنین معضلی ممکن است به کل جامعه قابل تعمیم باشد یا نباشد. مثلا اگر در مورد مقوله سرطان حرف بزنیم، تمام اجزاء فیلم بر اساس موضوع سرطان چیده می‌شود، اما پرداختن به مقوله سرطان معنایش این نیست که تمام جامعه سرطان دارد. اگر این مسائل از هم تفکیک شود هیچ مشکلی ایجاد نمی‌شود. واقعیت این است که معضل طلاق در جامعه وجود دارد و قابل انکار نیست، و این یکی از بهترین فیلم‌هایی است که می‌شد در این زمینه ساخت.

شریفی‌نیا با بیان اینکه این فیلم به دلیل نگاه تنگ‌ نظرانه تعداد معدودی افراد از اکران بازمانده است، تلخی این فیلم را دارویی برای درد طلاق دانست که هرچه تلخ ‌تر باشد تاثیرگذاری‌اش نیز بیشتر است. مساله ‌ای که در فیلم مطرح می‌شود به هیچ‌ وجه سیاسی نیست بلکه اجتماعی است و به خانواده مربوط می‌شود. من مطمئنم دیدن این فیلم مانع از جدایی افراد می‌شود و افتخار می‌کنم که تهیه‌کننده چنین فیلمی هستم. امیدوارم حتی اگر فرصت اکران به آن داده نشود از طریق شبکه پخش فیلم به درون خانواده‌ها برود و دیده شود. از نظر من درگیر شدن تماشاگر با فیلم و زخمی شدنش در اثر تلخی فیلم، امر درست وتاثیرگذاری است.

در ادامه نشست رضا درستکار به فیلم «گاو» اشاره کرد که در سال 48 ساخته شده و طبق تعریف‌های کنونی سیاه ‌نمایی محسوب می‌شود، اما آنچه به آن سیاه ‌نمایی می‌گویند در واقع هشدار درست زمانه خودش محسوب می‌شود.

وی با اشاره به اینکه واژه‌ سیاه ‌نمایی جایی در ارزش‌گذاری فنی یک فیلم ندارد، مشکل این فیلم از نظر فنی را نداشتن جغرافیای سبک و گفتار دانست و گفت: فیلمی جو گفتار پیدا می‌کند که متناسب با زمان یا سبک خودش باشد، در حالی‌که در این فیلم ما جغرافیایی از این آدم‌ها نمی‌بینیم. این فیلم اگر می‌خواهد روی مقوله طلاق در جامعه اثر بگذارد باید بتواند جغرافیای انسان‌های عصر خودش را نشان بدهد، مثلا فشار امر مدرن، جامعه و.. که به‌صورت خودجوش در انسان‌ها نهادینه شده است. در این فیلم تصویری لانگ‌شات از جامعه نمی‌بینیم، در حالی‌که لازم است ببینیم و بدانیم چرا اینقدر زندگی این آدم‌ها بهم ریخته است، اما فیلم اینها را نمی‌بیند و خیلی قائم به فرد حرکت می‌کند.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 146
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم لاک قرمز

دانلود فیلم لاک قرمز

فیلم لاک قرمز سال‌هاست در سینمای ایران گونه‌ای از فیلم با عنوان واقع‌گرای اجتماعی با موضوعات مختلف ساخته ‌می‌شود. مهمترین فیلمساز این جریان بی‌شک اصغر فرهادی است که شخصیت‌های فیلم‌هایش اغلب از طبقه متوسط و فرودست جامعه هستند و به مشکلاتی که توده مردم با آن دست و پنجه نرم ‌می‌کنند پرداخته است. به بهانه نقد فیلم «لاک قرمز»، اولین فیلم سید جمال سید حاتمی (دستیار کارگردان کمال تبریزی در اغلب فیلم‌هایش) گریزی کوتاه به این گونه سینمایی و ریشه‌های آن خواهیم زد. قابل توجه است که خطر لو رفتن بخشی از داستان وجود دارد.

واقع‌گرایی یا رئالیسم در سینمای جهان پس از جنگ جهانی دوم در ایتالیا تحت عنوان نئورئالیسم شکل گرفت. جنگ قسمت عمده چینه چیتا (نام استدیو بزرگ و مجهز فیلمسازی در ایتالیا) را ویران کرده بود و به دلیل نبود امکانات استدیویی و تجهیزات، لوکیشن‌های فیلم‌های نئورئالیستی متکی بر محل‌های واقعی شد و فیلمبرداری آن خامی و زمختی فیلم‌های مستند را به خود گرفت. فیلمساز‌های مهم آغازگر این جریان ویتوریو دسیکا، لوکینو ویسکونتی و روبرتو روسیلینی بودند و مهمترین فیلم این سبک دزد دوچرخه ساخته دسیکا بود. در ایران پیش از انقلاب فریدون گله با ساخت فیلم‌هایی همچون کندو و زیر پوست شهر، فیلم‌هایی که اجتماعی بودند و در مکان‌های واقعی ساخته می‌شدند و هدفشان پرداختن به معضلات اجتماعی بود فاصله خود را با فیلمسازان آن زمان مشخص کرد. سال‌های پس از انقلاب کیانوش عیاری که به شدت به سینمای ایتالیا علاقه‌مند بود فیلم‌هایی متأثر از نئورئالیسم ساخت که شاید مهمترین آن‌ها «آبادانی‌ها» باشد که اقتباسی موفق از «دزد دوچرخه» است. در این سبک فیلمسازی تمام تلاش فیلمساز آن است که مخاطب بپذیرد که فیلم گوشه‌ای عریان و حقیقی از جامعه است. در اغلب این دسته فیلم‌ها به مشکلات اجتماعی همچون فقر، بیکاری، بی‌پولی، اعتیاد و موارد اینچنینی پرداخته می‌شود.

«لاک قرمز» به عنوان فیلمی اجتماعی با رگه‌هایی از واقع‌گرایی، قصه اکرم (با بازی پردیس احمدیه) دختری شانزده ساله را روایت می‌کند که با پدر معتادش (که قصد دارد با ساخت عروسک خرج خانواده‌اش را بدهد)، مادرش و خواهر و برادر کوچکترش در جنوب شهر زندگی می‌کند. مرگ پدر زندگی این خانواده را با مشکلات زیادی روبرو می‌کند.

فیلمنامه این فیلم از نوع شخصیت محور است به این معنی که یک شخصیت مرکزی در داستان درگیر موقعیتی شده است و تلاش می‌کند تا خود را به وضع آرام قبلش بازگرداند اما مجبور می‌شود که مسیری را طی کند که او را به درکی تازه از زندگی می‌رساند و تبدیل به آدمی دیگر می‌کند. این تغییر هدف یک فیلمنامه شخصیت محور است. برای مثال در فیلم فروشنده، به عنوان یک فیلم با فیلمنامه شخصیت محور، عماد درگیر یک مشکل شده است و تمام تلاش‌اش را می‌کند تا مقصر را پیدا و مجازات کند. در انتهای داستان تصمیم عماد برای انتقام گرفتن تغییری برگشت‌ناپذیر در شخصیت او پدید می‌آورد. پس از آن او دیگر عماد سابق نیست. در فیلم «لاک قرمز» هم اکرم شخصیت محوری و اصلی داستان است. مهمترین هدف او در فیلم این است که غرورش را از دست ندهد. غروری که تنها ارث پدر برای اوست. او تمام تلاش‌اش را در راستای هدفش می‌کند و در انتها تغییری برگشت ناپذیر در شخصیت‌اش رخ می‌دهد.

شخصیت‌های فرعی این فیلم اغلب خاص، یکتا (یونیک) و پرداخته شده هستند. شخصیت پدر معتاد شبیه به هیچ یک از پدران معتادی که تا به حال در سینما دیده‌ایم نیست. او دخترش را به خاطر زدن لاک شماتت نمی‌کند چون حفظ غرور دخترش برایش مهم است. مثل غرور خودش که اجازه نمی‌دهد تا عروسک‌سازی را تعطیل کند و میز و صندلی بسازد. اما طرز برخوردش با مادر اکرم (با بازی بسیار خوب پانته‌آ پناهی‌ها) نوعی تناقض رفتاری در شخصیت‌اش است که او را پیچیده و باورپذیر می‌کند. لحظه‌ای که اکرم به خانه برمی‌گردد و حمایت پدر را از مادرش می‌بیند در حالی که همین چند لحظه پیش او را زده است ما به شناخت تازه‌ای از این خانواده می‌رسیم. آن‌ها بسیار به واقعیت نزدیک شده‌اند. شخصیتی که از مادر پرداخته شده نیز بسیار تازه است. او برعکس همه مادرهایی رفتار می‌کند که تا به حال دیده‌ایم. به دلیل ترس‌هایش و عدم اطمینانی که به خود دارد توانایی حفظ خانواده را ندارد و در لحظه بحرانی داستان از ترس، بچه‌ها را گذاشته و فرار می‌کند. این خاص و عجیب بودن شخصیت‌ها در عین حال به واقعی شدن‌شان کمک کرده و همدلی برانگیزشان کرده است.

در این فیلم تعمداً تمامی بزرگ‌ترها، اقوام، همسایه‌ها و هر کسی که کمکی از دستش برمی‌آید خودخواه، ناتوان یا ترسو هستند تا قهرمان داستان (اکرم) یک تنه در مقابل همه مشکلات بیاستد. بازی تأثیرگذار او وقتی که پشت آسایشگاه اعتراض می‌کند که «مگه ازتون خواستم کمکم کنید؟» دوباره نشان می‌دهد که دختر فقط یک هدف دارد. او می‌خواهد به هر قیمتی که شده غرور خود و خانواده‌اش را حفظ کند.

در سینمای داستانی کلاسیک تلاش هر فیلمی خلق شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی است که مخاطب با آن‌ها همراه شود، خود را جای شخصیت‌ها بگذارد و همراه با آن‌ها نگران شود، اشک بریزد و برای پیروزی‌شان شوق داشته باشد. شکل کارگردانی، موقعیت دوربین و محل قرارگیری شخصیت‌ها به گونه‌ای است که پس از گذشت مدت کمی از داستان مخاطب متوجه می‌شود که همراه با اکرم خواهد بود. مثلاً جایی که پدر و مادر دعوایشان می‌شود، اکرم خواهرش را از خانه بیرون می‌برد و ما هم همراه او از حادثه دور می‌شویم. انتخاب درست فیلمساز و فیلمنامه‌نویس (امیر عبدی) در زاویه دید داستان‌شان کاری می‌کند که ما غمخوار و نگران اکرم باشیم و هدف او به هدف ذهنی ما در طول تماشای فیلم تبدیل شود. برای مثال وقتی که پدر از پشت بام می‌افتد همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا ما اضطراب و نگرانی اکرم را حس کنیم و همراه با او بترسیم. دوربین همراه با اکرم از پله‌ها بالا می‌آید و از پشت سرش ناگهان پدر می‌افتد و صدایی مهیب (که آشکارا هیچ دلیل منطقی ندارد و ایده درستی است که در صداگذاری انجام شده) شنیده می‌شود تا نگرانی ما بر نگرانی اکرم منطبق شود.

تنها قسمتی از فیلم که زاویه دید روایت داستان آگاهانه تغییر می‌کند لحظه‌ای است که اکرم در ترمینال فرار می‌کند و مادر در سکانسی تأثیرگذار با قاب‌بندی و تدوین ضربه‌ای (جامپ کات) درست به دنبال دخترش می‌دود. اهمیت این تغییر زاویه دید در آن است که مخاطب همراه با مادر از تنهایی می‌ترسد و تصمیم او را در ترک فرزندانش کمی راحت‌تر می‌پذیرد.

شکل تدوین درست پس از مرگ پدر نیز نشان می‌دهد که فیلم‌ساز برای هر بخش از روایت‌اش تدبیر ویژه‌ای دارد. تصویر سیاه می‌شود و در چند نمای متوالی که سکون دارد اکرم و مادر را می‌بینیم که سکوت کرده و در خود فرو رفته‌اند تا ما غم این حادثه و بحرانی که به سمت‌شان خواهد آمد را درک کنیم. دیالوگ کنایه آمیز خاله به اکرم که « برو لاک‌ات رو پاک کن زشته» در راستای هدف اصلی فیلم است و در پایان بندی قرینه خود را پیدا می‌کند. در چنین خانواده‌ای میان جامعه خودخواه فعلی ایران که هیچکس را یارای کمک به دیگری نیست و هر چه ضعیف‌تر باشی احتمال نابودی‌ات بیشتر است مرگ پدر با نابودی و از هم گسیختگی خانواده از فقر هم‌تراز است.

در سینمای واقع‌گرای ایران دو رویکرد دیده می‌شود. فیلم‌هایی که تلاش دارند واقعیت جامعه را بدون واسطه و در عین حال تلخ برای مخاطب بیان کنند تا آیینه‌ای از جامعه به اهالی‌اش نشان دهند که نمونه‌های خوب اینگونه فیلم‌ها اغلب هولناک و بسیار متأثرکننده می‌شوند. اما دسته‌ای دیگر در فضای تلخ و واقعی جامعه به دنبال نقاط امیدی می‌گردند که از درون شخصیت‌هایشان به جهان فیلم اضافه می‌شود. این فیلم‌ها به واسطه این نگرش از تلخی فاصله می‌گیرند اما در عین حال می‌توانند عمیق‌تر و هولناک‌تر جلوه کنند. «لاک قرمز» بی‌شک به دسته دوم تعلق دارد. پیرامون واقع‌گرایی در فیلم «لاک قرمز» با اشاره به سکانسی که اکرم به بیمارستان می‌رود تا مادرش را که پلیس‌ها پیدایش کرده‌اند ببیند نگاه تازه‌ای می‌توان دریافت کرد. شکل فضاسازی، طراحی صحنه و نورپردازی در آن سکانس کاملاً برخلاف واقعیت است. مخاطب در این سکانس کاملاً با یک تصویر انتزاعی طرف است. یک تخت وسط اتاقی کاملاً سفید که فقط مادر روی آن نشسته و بالش‌اش را در دست گرفته است. صداهایی که بر تصویر شنیده می‌شوند همگی غیر واقعی‌اند و ربطی به آن صحنه ندارند. همه این المان‌ها در کنارهم حسی را به مخاطب منتقل می‌کند که هیچ‌گاه در یک تصویر واقع‌گرای صرف به‌وجود نمی‌آید و به واسطه آن یکی از تأثیرگذارترین سکانس‌های فیلم با انتخاب‌های درست فیلمساز و بازی معرکه پانته‌آ پناهی‌ها شکل می‌گیرد.

 نوع پایان‌بندی داستان که نقطه قوت فیلم به‌حساب می‌آید هوشمندی و در عین حال نگون بختی شخصیت محوری را نشان می‌دهد. او که در تمام مدت فیلم تلاش می‌کرد که همچون پدرش شود، رخت عروسی خود را تکه تکه می‌کند تا استعاره‌ای معنادار از آینده‌اش شکل بگیرد و حال او لباس مادرش را می‌پوشد تا برای خواهر و برادرش نقش مادر را بازی کند. در انتهای فیلم دوربین سراغ دختری دبیرستانی می‌رود تا حلقه‌ای غم‌انگیز در فیلم شکل گیرد و حرف فیلمساز را کامل کند. فاصله شخصیت جدید فیلم، دختر دبیرستانی، تا محکوم شدن به سرنوشت اکرم فقط به یک حادثه همچون مرگ پدر بستگی دارد.

فیلم اول سید جمال سید حاتمی بی‌ایراد نیست. در بخشی از داستان زیاده‌گویی دارد و خرده‌ قصه‌هایی از فیلم آنقدر جذاب از آب در نیامده است. گاهی مخاطب از موضوع اصلی دور می‌ماند و گاهی شخصیت‌ها به زور به او اطلاعات می‌دهند. برای مثال رفتن به اراک و داستان پسر خاله علی‌رغم وجود ایده‌ی خوردن غذا در کوچه که جذاب است فیلم را از ریتم می‌اندازد و مخاطب را دور می‌کند اما در مجموع به علت انتخاب درست ویژگی‌های شخصیت و موقعیت‌های انتخابی و همچنین زاویه دید درست و ریزه‌کاری در فیلمنامه و اجرا تجربه‌ای دوست‌داشتنی و قابل قبول از آب در‌آمده است. شاید تیزر تبلیغاتی معمولی فیلم دلیل مهمی برای فروش کم‌اش به حساب بیاید اما بی‌شک این فیلم یکی از بهترین فیلم‌های حال حاضر روی پرده است.



:: بازدید از این مطلب : 142
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود برنامه خندوانه فصل پنجم

زمان پخش و تکرار خندوانه فصل ۵

دانلود برنامه خندوانه فصل 5 خندوانه ۵ در فصل پنج در روزهای چهارشنبه ، پنجشنبه و جمعه هر هفته پخش خواهد شد.

ساعت پخش این سری از خندوانه مطابق فصل های قبل ساعت ۱۱ شب و در روز بعد ساعت های ۷ صبح ، ۱۱ صبح و ۱۷ عصر بازپخش خواهد شد.

طبق گفته ی رامبد جوان، این فصل تا اول محرم پخش خواهد شد و ادامه ی آن بعد از ماه محرم و صفر پخش می شود.

برگشت جناب خان به خندوانه
همانطور که می دانید شخصیت عروسکی جناب خان در فصل چهارم خندوانه حضور نداشت. دلیل این امر اختلاف نظر مالک این عروسک با سازندگان خندوانه و تلویزیون بود که این مساله خوشبختانه حل شد و جناب خان به خندوانه در فصل پنج حضور دارد. طبق خبرهای موثق مالکیت جناب خان به تلویزیون واگذار شده است.

معاون حقوقی و امور مجلس سازمان صدا و سیما گفت : با تلاش معاونت حقوقی و امور مجلس صداو سیما و براساس پیگیری‌های به عمل آمده تمامی حقوق مالکیت طرح صنعتی، علامت تجاری و کاراکتر عروسکی جناب خان به رسانه ملی واگذار شد.



دکور متفاوت و زیبای خندوانه در فصل پنج
کار طراحی دکور این فصل توسط سپیده شریفی انجام شده است. باتوجه به جدی بودن موضوع کم آبی در کشور، و لوله هایی که در دکور برنامه وجود دارد یادآور این موضوع می باشد. در آینده اطلاعات و عکس های بیشتری در اختیار شما قرار خواهیم داد.

رامبد جوان طراح و مجری خندوانه
رامبد جوان بازیگر ، مجری و کارگردان ایرانی متولد ۱ دی سال ۱۳۵۰ در تهران می باشد. نام کامل وی رامبد جوان تبریزی است و خانواده وی اصالتی آذری دارند. او از سال ۷۳ فعالیت هنری خود را به ترتیب از تئاتر ، تلویزیون و سینما آغاز کرد. او بیشتر در نقش ها و کارهای طنز فعالیت کرده و شروع شهرت وی را می توان مربوط به بازی در مجموعه خانه سبز دانست. در حال حاضر همسر وی نگار جواهریان است. شما می توانید از لینک “بیوگرافی و عکس های رامبد جوان” درمورد این هنرمند بیشتر بدانید.

عکس دکور فصل پنجم خندوانه

رامبد جوان و سید هومن شاهی خواننده تیتراژ ابتدایی خندوانه


امیر عباس اشرف مدیر روابط عمومی شبکه نسیم درباره برنامه های این شبکه گفت: طبق برنامه ریزی قبلی برنامه “خندوانه” با اجرای رامبد جوان و با بازگشت جناب خان در ابتدای ماه مبارک رمضان روی آنتن خواهد رفت.

اولین قسمت خندوانه در فصل پنجم ، روز چهارشنبه ۲۸ ادیبهشت ۹۷ آغاز می شود. این برنامه در روزهای چهارشنبه ، پنج شنبه و جمعه هر هفته از شبکه نسیم در ساعت ۲۳ پخش خواهد شد.

فصل پنجم خندوانه

 



:: بازدید از این مطلب : 138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود  قسمت سیزدهم فصل سوم سریال شهرزاد

دانلود  قسمت سیزدهم فصل سوم سریال شهرزاد

دانلود  قسمت 13 فصل سوم سریال شهرزاد > و «شیرین-صابر» کاملا اتفاقی بوده و خبری از شم کارآگاهی ماوراالطبیعی سروان آپرویز نیست. سریال در همین ابتدا نشان می‌دهد که داستان بیش از پیش پیچیده شده است و می‌توان امیدوار بود که سریال شهرزاد قرار است از شر کلیشه‌های روایی سریال‌های ایرانی در پایان‌بندی رها باشد. پس از گفت گوی آپرویز و الیاس مستقیم به سراغ فرهاد، صابر و شیرین می‌رویم؛ جایی که این سه خیلی زود و پس از یک مکالمه ساده با یکدیگر هم‌پیمان می‌شوند و قرار می‌شود با هم‌فکری به سراغ دشمنان مشترک‌شان بروند. هم پیمان شدن این سه شخصیت حداقل می‌توانست از نظر دیالوگ‌نویسی کمی پیچیده‌تر و بهتر باشد.

این قسمت به نوعی منحصربه‌فردترین قسمت سریال است
در ادامه سریال سراغ پرداخت به خانواده سعادت می‌رود. خانواده‌ای که شاید پرداختن به‌ آن غیرمنطقی باشد اما در این اپیزود پرداخت به این خانواده موجب پایان یافتن نسبی خط داستانی هوشنگ بود. اتفاقی که به دلیل پیشینه این شخصیت نه‌تنها منطقی است، بلکه بن‌مایه‌ای اخلاقی هم دارد. با اینکه نحوه خودکشی کردن هوشنگ در نوع خود جالب توجه است و به مفاهیم اخلاقی مانند نتیجه‌ی خیانت به کشور و خانواده هم اشاره دارد اما شیوه‌های بهتری هم برای پرداختن به این اتفاق وجود دارد. ساده‌ترین نمونه این است که قباد یا نصرت هوشنگِ مهره سوخته را از بازی حذف کنند. البته نکته‌ای که در رابطه با حذف این کاراکتر وجود دارد، یکی این است که هوشنگ به واسطه گذشته ذلت‌بارش به مرز جنون رسید و همین جنون او را به کام مرگ کشاند. نکته بعد این که کاراکتر هوشنگ با تمام اعمالی که انجام داده بود، از دنیا پاک نشد، بلکه به نحوی پایش در دنیا بند ماند. نکته‌ی مهم و آخر هم اینکه این حذف کاراکتر هوشنگ می‌تواند نشانه‌ای بر این باشد که سازندگان حواس‌شان به پایان سریال است و کم‌کم دست به کار شده‌اند تا نقشه‌هایشان را برای پایان‌بندی سریال شهرزاد پیاده کنند.

سریال شهرزاد دقیقا پس از ماجرای خودکشی‌شدن هوشنگ، وارد جنایی‌ترین تم خود شد. جایی که آپرویز برای فرهاد نقشه می‌چیند و فرهاد به واسطه همان نقشه به حساب سرهنگ تیموری می‌رسد. سکانسی که به کمک فلش بک‌های ذهن آپرویز درباره وقایع پیشین، توانست ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند و بیننده را به خوبی در متن ماجرا قرار دهد. جایی که فرهاد و صابر با یک نقشه حساب شده و کلاسیکِ بزن بهادری سرهنگ تیموری را می‌دزدند و یکی از بهترین نمایش‌های ممکن را برای بازجویی‌اش اجرا می‌کنند. ماجرایی که به رویارویی نماد آزادی‌خواهی (فرهاد) و نماد فساد (سرهنگ تیموری) منجر می‌شود و در متنش فرهاد بازجویی از بی‌گناهان را کاری حقیرانه می‌داند و در اقدامی کاملا نمادین، نامه اعمال شرارت‌بار تیموری را روی درجاتش سنجاق می‌کند. در انتها نیز غیرقابل پیش‌بینی‌ترین فرضیه برای مرگ تیموری به حقیقت تبدیل می‌شود و او به دست سرهنگ آپرویز به قتل می‌رسد. قتلی که باز هم به واسطه بازی بی‌نقص امیر جعفری و البته مصطفی زمانی و امیرحسین فتحی به یکی از سکانس‌های منحصربه‌فرد شهرزاد تبدیل شده است.

تم جنایی سریال در اوج خودش است
اما تعقیب و گریز فرهاد و آپرویز به مرگ تیموری ختم نمی‌شود و آپرویز با جسارت همیشگی‌اش سالار را از شیرین و صابر پس می‌گیرد. تا همین‌جای داستان پیچدگی‌ها و احتمالات داستانی به قدر کافی زیاد شده‌اند اما سریال به همین بسنده نمی‌کند و در یک پیچش دیگر، اکرم تصمیم می‌گیرد به شهربانی برود و برای نجات فرزندش همه چیز را لو بدهد تا کار برای آپرویزی که در دوران شانسش بود، در یکی از سخت‌ترین حالات ممکن قرار بگیرد. در سکانس اعترافات اکرم مانند سکانس بیمارستان شاهد فلش بک‌هایی به گذشته بودیم. البته هرچه فلش بک گذشته آپرویز در روند شکل‌گیری ارتباط مخاطب و سریال موثر بود، دیگر فلش‌بک های اپیزود غیر ضروری بودند. چرا که سریال باید به مخاطبش فضای فکر کردن بدهد و باعث شود مخاطب با فکر کردن روی مفاهیم سریال با آن ارتباط برقرار کند و استفاده بیش از اندازه از المان‌هایی مانند فلش‌بک جلوی این امر را می‌گیرد.

قسمت سیزدهم از فصل سوم سریال شهرزاد با پرداخت به خرده داستان‌ها، حذف درست شخصیت‌ها و روایت محکم، تبدیل به یکی از بهترین اپیزودهای این سریال شد. این اپیزود با این که از مشکلاتی هم رنج می‌برد اما به خوبی مخاطب را درگیر می‌‌کند و با پایان‌بندی خود به مخاطب هفت روز وقت می‌دهد تا برای چند اپیزود باقی‌مانده‌ی سریال، فرضیه‌پردازی کند.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم نهنگ عنبر 2

 دانلود فیلم نهنگ عنبر 2

خلاصه داستان فیلم نهنگ عنبر 2:

ارژنگ ( رضا عطاران ) و رویا ( مهناز افشار ) بالاخره پس از سالها با یکدیگر ازدواج کرده اند و در حال رانندگی برای رسیدن به محل برگزاری مراسم ازدواجشان در شمال می باشند. آنها در طول مسیر خاطرات گذشته خود را مرور می کنند اما...

کارگردان

سامان مقدم : متولد سال 1347 می باشد و فارغ التحصیل رشته سینما است . مقدم اولین تجربه سینمایی خود را با دستیار کارگردانی « ردپای گرگ » در کنار مسعود کیمیایی بدست آورد. وی پس از این همکاری، در فیلمهای « ضیافت » و « سلطان » نیز دستیار کارگردان مسعود کیمیایی بود تا اینکه در سال 1377 اولین فیلم بلند خود به نام «سیاوش » را کارگردانی کرد که با استقبال مناسبی مواجه شد. مقدم در سالهای بعد آثار موفقی از جمله فیلم پرفروش « مکس » را کارگردانی کرد که با استقبال بسیار خوب تماشاگران همراه بود. « نهنگ عنبر » از جمله پرفروش ترین فیلمهای سامان مقدم تا به امروز بوده و حالا قسمت دوم اثر با نام « نهنگ عنبر 2 : سلکشن رویا » به سینما آمده.

 

درباره فیلم « نهنگ عنبر 2 : سلکشن رویا » :

ساخت دنباله برای یک فیلم در نقاط مختلف دنیا، اغلب با در اختیار داشتن فیلمنامه و جزئیات جدید ساخته می شود و روانه سینما می شود. مثال ساده موفق در این مورد را می توان « ترمیناتور » نامید که در قسمت اول موفقیت بالایی کسب نمود و در قسمت دوم به کمال رسید. اما در آثار کمدی کمتر دیده شده که یک اثر بتواند موفقیت های قسمت نخست را تکرار نماید و به همان میزان که در قسمت نخست لبخند را بر لب تماشاگران نشانده، در قسمت دوم نیز موفق به انجام اینکار شود. « نهنگ عنبر 2 : سلکشن رویا » دقیقاً اثری است که چنین وضعیتی دارد.

قسمت دوم « نهنگ عنبر » فاقد خط داستانی مشخصی است و تمام و کمال در فلشبکی دنبال می شود که اتفاقاً در این ارجاع به گذشته هم خبری از فیلمنامه نیست. فیلم که آغاز می شود مخاطب با مجموعه ای از حرکات موزون مواجه می شود که مشخصاً شبیه به کلیپ هایی است که در دو سال اخیر از طریق شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته می شود و در آن افراد مختلف سعی در بامزه بودن با تقلید از موزیک ویدئوهای مشهور دارند. اینکه در قسمت دوم، سامان مقدم چند دقیقه از زمان فیلم را بطور تمام و کمال به بازسازی یک قطعه از فیلم موزیکال « گریس » با بازی جان تراولتا و اولیویا نیوتن اختصاص داده، نشان می دهد که مقدم بیش از آنچه که نیاز بوده تحت تاثیر فعالیت افراد در شبکه های اجتماعی قرار گرفته است و حال برای آنان رقیبی جدی ایجاد کرده.

البته بازسازی هر اثر یا رویدادی به تنهایی یک ضعف محسوب نمی شود بلکه نیاز هست تا پیش از به کارگیری، کارکرد و بستر مناسب آن موقعیت مهیا شود تا به یک انسجام درونی در اثر منجر شود. اما در « سلکشن رویا » فیلم به یکباره از « گریس » به موسیقی جاز گریزی می زند و به یکباره مایکل جکسون را در ابتدایی ترین و بی منطق ترین شکل ممکن به فیلم اضافه می کند تا هم بازیگران قر کمری داده باشند و هم مخاطب احیاناً با تماشای حرکات موزون به وجد آمده باشند؛ حرکات موزونی که خارج از کادر و قاب سینماست و به هر بهانه ای در تصویر به نمایش در می آید.

در قسمت دوم شخصیت جدیدی نیز به داستان اضافه شده که دوست صمیمی ارژنگ و رویاست اما بطور عجیبی ابداً در قسمت یک حضوری نداشته اما در قسمت دوم تقریباً در تمام لحظات زندگی این دو حضور دارد! شهاب که حسام نواب صفوی نقش آن را ایفا می کند، شخصیت معلوم الحالی است که نه پرداخت مناسبی دارد و نه مشخصاً وضعیتش در طول داستان قابل وصف است. به درستی مشخص نیست که از کجا آمده و چطور در داستان قرار گرفته و به یکباره در طول داستان نیز به حال خود رها می شود تا بتوانیم دوباره او را در سکانس آخر ببینیم که بازگشته! بطور کل حضور این شخصیت جز آنکه موقعیت شوخی دیگر بازیگران را مهیا نماید، توفیق دیگری نداشته.

شاید تنها نکته مثبت فیلم را خودِ رضا عطاران دانست که در سالهای اخیر به تنهایی ژانر مختص به خود را در سینمای ایران پایه گذاری کرده، ژانری که در آن تمام بارِ کمدی فیلمنامه های به شدت ضعیف و نم پس داده بر دوش او قرار داده می شوند و او هم با طنازی ذاتی اش به خوبی از پسِ اجرای آنها بر می آید. عطاران در « سلکشن رویا » طنازی قسمت نخست را ندارد و اگرچه گاه و بی گاه با قر کمر و مخصوصاً تقلید حرکات جان تراولتا ، می تواند لبخند موقتی را بر لب مخاطب ایجاد نماید اما در بخش اعظمی از فیلم سرگردان است و حتی او نیز نمی تواند فیلمنامه اثر را از منجلاب خارج نماید.

 



:: بازدید از این مطلب : 129
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم تگزاس

 دانلود فیلم تگزاس

فیلم تگزاس > مسعود اطیابی بعد از فیلم «ماه‌گرفتگی» که تجربه‌ای شکست‌خورده در ژانر سیاسی-اجتماعی بود و هنوز هم به اکران درنیامده است، با«تگزاس» برگشته است. اصولاً خاصیت اطیابی این است که همیشه سوار بر موج است. یک روز «مصائب دوشیزه» می‌سازد و یک روز «تگزاس».اطیابی فاقد تفکر سینمایی و جهان‌بینی است که از یک کارگردان انتظار می‌رود. وقتی فیلم‌هایی چون «عصبانی نیستم» و «آشغال‌های دوست‌داشتنی» برچسب حامی جریان فتنه می‌خورند، «ماه‌گرفتگی» را می‌سازد که قرار است نگاهی بی‌طرفانه به اتفاقات سال هشتادوهشت داشته باشد و در عوض اثری فاقد هویت می‌سازد. این روزها هم که زوج سام درخشانی-پژمان جمشیدی حسابی روی بورس هستند اگر«تگزاس» را نمی‌ساخت باید تعجب می‌کردیم.
«تگزاس» همه عناصر جذب مخاطب را دارد. یک داستان کمدی با ستاره‌هایی شناخته‌شده و محبوب و روایتی که آن‌سوی مرزها، جایی که زنان بی‌حجاب و سواحل زیبا و موسیقی و شادی فضای فیلم را می‌سازد، از همین روزهای اول اکران فروش بالای «تگزاس» را تضمین کرده‌اند؛ اما بعید میدانم کسی از سالن سینما خارج شود و بگوید:” چه فیلم خوبی “. مطمئناً همه تماشاگران اظهار خواهند کرد که در طول فیلم سرگرم شده‌اند و اوقات خوبی داشته‌اند و احتمالاً درصد بالایی از مخاطبان سینمای ایران از نمایش بدبختی‌ها و مشکلات جامعه گلایه خواهند کرد و«تگزاس» را به‌عنوان یک زنگ تفریح قابل‌قبول معرفی خواهند کرد. «تگزاس» سرگرم‌کننده است اما اساساً در مقوله سینما جایی ندارد. «تگزاس» اثری کاملاً صنعتی است و مانند یک کالا به مخاطب عرضه می‌شود و اتفاقاً تاجران این فیلم، نمی‌گویم فیلم‌سازان، قدرت چانه‌زنی خوبی هم دارند و کالایشان را به‌راحتی به خورد مخاطب می‌دهند. مخاطب هم از دیدن این‌همه رنگ و لعاب و شادی و موسیقی لذت می‌برد و از معامله‌ای که انجام داده است، راضی سالن سینما را ترک می‌کند. «تگزاس»در دورنمای سینمای ایران، به گیشه هم رونق می‌بخشد و چرخ سینما را می‌چرخاند و همه باید راضی باشند، مگر نه؟
اما در این میان، «تگزاس» هم مانند فیلم‌های مشابهش که اتفاقاً این روزها از درودیوار می‌بارند، نه‌تنها چیزی به سینمای ایران اضافه نمی‌کند که ژانر کمدی را بیش‌ازپیش به قهقرا می‌برد. فیلم‌هایی چون «تگزاس» معنای کمدی را در سینمای ایران عوض کرده‌اند و صرف خنده گرفتن از مخاطب، آن‌هم با شوخی‌های جنسی و مبتذل، بیننده را راضی نگه می‌دارند و فیلم‌سازان بعدی را نیز تشویق به ساخت فیلم¬هایی بی سروشکل و شلخته‌وار می‌کنند که فقط با تبعیت از چند شیوه آزمون پس داده، کیلویی ساخته و تولید می‌شوند و سود خوبی به همراه می‌آورند. تکلیف سینما این وسط چه می‌شود و آینده ژانر کمدی که یکی از مهم‌ترین شاخه‌های سینما در هر کشوری است، در این میان هرروز بیشتر به پوچی و فنا نزدیک می‌شود.
حتماً می‌پرسید که چرا تا این حد ظالمانه به «تگزاس» می‌تازم.  «تگزاس» نه پیرامون یک موقعیت کمدی شکل‌گرفته و نه لحظه‌های کمدی فیلم پرداخت‌شده‌اند. تمام چیزی که «تگزاس» را به فیلمی خنده‌دار تبدیل می‌کند، شوخی‌های لحظه‌ای است که خام و سطحی هستند و کلیت فیلم «تگزاس» را مانند مجموعه‌ای از جوک‌های جاری در فضای مجازی و پیام‌های دست‌به‌دست شده این روزها می‌کنند که در اصل قامت سینمایی اثر را زیر سؤال می‌برد. از سوی دیگر، شخصیت‌های فیلم هستند که به‌شدت پرداخت‌نشده و دم‌دستی هستند و کاریکاتور وار در فیلم‌نامه بی‌دروپیکر فیلم این‌سو و آن‌سو می‌روند و حتی از تبدیل‌شدن به یک تیپ کمدی معمول هم عاجز هستند. همین شخصیت‌های سطحی هم آن‌قدر محتاطانه به تصویر درمی‌آیند و آن‌قدر فیلم‌ساز سعی در دور زدن خط قرمزها با به حاشیه رفتن و نمایش چیزهایی که شبیه خط قرمز هستند بیننده را گول میزند. بازی با عناصری مثل حوله پله، مایو پله و ازاین‌دست، همه برای این به فیلم اضافه‌شده‌اند که بیننده احساس کند در سینما نشسته و در حال تماشای فیلمی است که حرف‌هایش را در لفافه پیچیده و غیرمستقیم او را تهییج می‌کند. حال‌آنکه تنها چیزی که در لفافه «تگزاس» پیچیده شده، حقه‌های معمولی است و سوءاستفاده از مخاطبی که سال‌ها همه‌چیز برایش خط قرمز بوده است و احساس می‌کند با «تگزاس» دارد از این خط قرمزها عبور می‌کند. بازیگر زن اصلی فیلم، فضای شاد و رنگارنگ برزیل و اسطوره‌ای به نام پله، همه فقط سرپوش‌های جذابی هستند که روی باطن بی‌خاصیت فیلم گذاشته‌شده‌اند. شعار “هیچ‌وقت یک ایرانی را تهدید نکن، حتی تو تگزاس ” هم با قلقلک دادن حس ناسیونالیستی اکثر ایرانیان و کنایه‌ای به محمدجواد ظریف هم از دیگر نشانه‌های حقه‌های توخالی «تگزاس» است. بازیگران حتی سعی نمی‌کنند بازی کنند و شخصیت‌های آشفته‌شان را کمی واقعیت ببخشند، چون هدف فیلم اساساً چیز دیگری است و مهم نیست که بازیگران یا دیگر عوامل فیلم چگونه عمل کنند، به لطف بودجه خوب فیلم و امکاناتی که در خارج از ایران فراهم است، نماهای هلی شات از تعقیب و گریز خودروهای گران‌قیمت و دلبری‌های بازیگران زن خارجی و همه زیبایی‌های بصری لوکیشن‌های فیلم، احتمالاً بیننده اصلاً توجهی به این بازی‌ها نمی‌کند. از سام درخشانی که انتظاری نمی‌رود، بازیگران دسته چندمی خارجی که بیش‌تر شبیه ستارهای فیلم‌های مستهجن گریم شده‌اند هم درخششی ندارند. حمید فرخ نژاد که روزگاری ستاره‌ای بود که می‌توانست خیلی از طرفدارانش را مجاب به دیدن فیلمی کند در «تگزاس» شبیه شخصیت بازی ماریو این‌طرف و آن‌طرف می‌دود و بیننده را با این سؤال تنها می‌گذارد که شمایل فرخ نژادی که در«عروس آتش»، «ارتفاع پست»، «چهارشنبه‌سوری»، «گشت ارشاد» و حتی «دموکراسی تو روز روشن» دیده‌بودیم، در کجای راه جامانده است.
در کنار همه انتقاداتی که به همه جنبه‌های «تگزاس» وارد میدانم، لازم است از پژمان جمشیدی به‌عنوان تنها کورسوی روشن این فیلم نام ببرم. شخصیت جمشیدی به‌اندازه بقیه کاراکترها تصنعی است و برقراری ارتباط با او سخت است. موهای رنگ‌شده ورگه‌هایی ازآنچه در فرهنگ‌عامه “اواخواهر ” می‌خوانند در شخصیت وی تنیده شده تا بیشتر بیننده را گول بزنند؛ اما این‌که در کنار حمید فرخ نژاد، بازی جمشیدی بیشتر به چشم می‌آید یک پیروزی مهم برای جمشیدی است. او تنها بازیگر فیلم است که جلوی دوربین راحت است و خشک و بی‌تفاوت ظاهر نمی‌شود. «تگزاس» برای پژمان جمشیدی، در ادامه مسیر رو به رشد بازیگری‌اش است. در جواب انتقاداتی که به این بازیگر می‌شود که از فوتبال وارد سینما شده است، دوست دارم بدانم خیلی دیگر از بازیگران که اکنون فیلم‌هایشان پرفروش‌ترین‌های سینمای ایران است، آن‌هایی که مصاحبه‌های طولانی می‌کنند و راجع به همه‌چیز نظر می‌دهند اما تحصیلات آکادمیکشان به دیپلم قد نمی‌دهد، از کجا وارد سینما شده‌اند؟ چند تا از بازیگران سینمای ایران در یک‌شب نشینی و یا یک شام دوستانه توسط محمدرضا شریفی‌نیا کشف‌شده‌اند و اکنون جز بازیگران مطرح سینمای ایران هستند؟ اگر قرار است از خواستگاه بازیگرانمان انتقاد کنیم، بد نیست در کنار جمشیدی کمی هم به دیگران بپردازیم.
درنهایت آنچه «تگزاس» را بیش از هر چیزی توهین‌آمیز می‌کند، وقاحت فیلم در نشان دادن این است که اصلاً حرفی برای گفتن ندارد. از تیتراژ ابتدایی فیلم و موسیقی که بیننده سرخورده و خسته را در سینما سرحال می‌آورد اما عین توهین به ذات موسیقی است تا پایان فیلم و راهی که برای ساخت قسمت دوم فیلم شکل‌گرفته است، نشان می‌دهد که «تگزاس» هیچ علاقه‌ای به تفکر سینمایی و خلق یک اثر کمدی ندارد و تمام چیزی که برایش مهم است، فروش فیلم و جیب مخاطب است. فروشی که حتماً به آن دست خواهد یافت و احتمالاً ساخت قسمت دوم را هم میسر خواهد کرد و ما سینمایی‌ها هم در این کسادی بازار کمدی چاره‌ای جز رضایت به روشن ماندن چراغ سینما نداریم.



:: بازدید از این مطلب : 132
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم مصادره

دانلود فیلم مصادره

فیلم مصادره > مصادره نخستین فیلم مهران احمدی در مقام کارگردان و یکی از فیلم‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است. مهران احمدی را به واسطه‌ی بازی‌هایش که بیشتر در ژانر کمدی بوده می‌شناسیم اما این‌بار دست به ساخت یک طنزسیاسی زده است. ایده‌ی اولیه‌ی این فیلم ایرانی جذاب است و فیلم با یک شروع جذاب امیدهایمان را برای تماشای یک کمدی متفاوت و جلوتر از سایر کمدی‌های گیشه‌ای مرسوم در سال‌های اخیر سینمای ایران، زنده می‌کند. اسماعیل، کارمند اداره‌ی ساواک (البته به صورت آزمایشی!) که تنها، ماموریت خرید وسایل مورد نیاز اداره را به عهده داشته، پس از انقلاب مورد بازجویی قرار گرفته و مجبور است کشور خود را ترک کند. همانطور که گفته شد حادثه‌ی محرک فیلم جذاب است و خبر از یک کمدی سیاه با رگه‌هایی از کنایه‌های سیاسی می‌دهد. در همان شروع، شخصیت مجبور است دارایی های خود را که مهمترین آن یک زمین است رهاکرده و به همراه همسر غیرایرانی خود کشورش را ترک کند. فیلم به روایت این دست آدم‌ها که شاید در زمان انقلاب نقش به خصوصی نداشتند اما دچار زیان‌هایی شدند می‌پردازد. همسر اسماعیل زنی از خطه‌ی آمریکای لاتین است و این موضوع بستر طعنه‌هایی به روابط سیاسی ایران و کشور‌های حاضر در این ناحیه و همچنین تصوراتی را که مردم ایران از آمریکای لاتین دارند فراهم می‌کند. فیلمساز تا اینجا دست روی ایده‌های خوبی گذاشته بود اما فیلم از جایی که اسماعیل ایران را ترک می‌کند روند نزولی خود را آغاز می‌کند. گویی مجددا باید شوخی‌های جنسی، درگیری‌های لفظی، اتکا به بازی رضا عطاران و موقعیت‌هایی را که از مسیر فیلمنامه خارج هستند مانند سایر فیلم‌های کمدی ایران شاهد باشیم. موقعیت‌هایی که دیگر موجب خنده‌ی مخاطب باهوش سینما نمی‌شود. 

حادثه‌ی محرک فیلم جذاب است و خبر از یک کمدی سیاه با رگه‌هایی از کنایه‌های سیاسی می‌دهد
فیلمساز سعی می‌کند در ادامه برای پر کردن میان فیلم، شبکه‌های ماهواره‌ای و آدم‌های ساواکی سابق را که حال در آنسوی مرز‌ها علیه ایران تبلیغات می‌کنند هدف بگیرد (به نوعی شبیه به کاری که مهران مدیری در طنز «بمب خنده» می‌کند) اما مخاطب سردرگمش بیشتر به دنبال این می‌گردد که مسیر اسماعیل قرار است به کجا ختم شود. موتیف‌های (عامل تکرار شونده) پی‌در‌پی از اینکه اسماعیل مدام به صورت تلفنی وضعیت زمینش را پیگیری می‌کند بیش از همان بار اول کمکی به پیشبرد داستان نمی‌کند. هومن سیدی (در نقش پسر اسماعیل) به نوعی جز تکرار بازی‌اش در سریال عاشقانه چیز تازه‌ای در این فیلم ندارد. شخصیت‌های دیگر نیز به خوبی پرداخت نشده‌اند از جمله دوست اسماعیل (با بازی بابک حمیدیان) که فقط جاهایی که فیلمنامه نیاز به گره‌گشایی دارد خود را نشان می‌دهد یعنی جایی مثل کمک کردن به اسماعیل برای رفتن از ایران و همچنین جمع کردن پایان فیلم.

فیلم به لحاظ فیلمبرداری جنس تصویری از نوع فیلم‌های فانتزی مانند Amelie دارد. به نوعی من اسم این نوع تصویر را تصویری از جنس فانتزی می‌گذارم که ویژگی‌هایی همچون رنگ‌هایی با Saturation و Sharpness زیاد دارند. در فیلم بمب پیمان معادی نیز به دلیل داشتن چنین فضایی شاهد تصویری از جنس فانتزی بودیم. گویی فیلم‌هایی از قبیل Amelie الگویی برای تصویر سازی فانتزی به شمار‌ می‌آیند. همچنین باید ذکر کرد که احمدی در جاهایی (به خصوص مرتبط با فضای آمریکای لاتین) سعی کرده دکوپاژ فیلم‌های وسترنی را پیاده کند که به زعم برخی شاهد فیلم کمدی وسترن باشیم. از جمله سکانسی که خود مهران احمدی وارد می‌شود و شاهد یک دکوپاژ وسترنی در پایان بندی فیلم هستیم.



:: بازدید از این مطلب : 173
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم پا تو کفش من نکن

دانلود فیلم پا تو کفش من نکن

 

خلاصه داستان فیلم پا تو کفش من نکن:

دو زوج به محضر می روند تا ازدواج کنند اما نامشان در شناسنامه دیگری ثبت می شود و...

کارگردان :

محمد حسین فرح بخش :  فرح بخش سالهاست که به عنوان تهیه کننده در سینمای ایران فعالیت دارد اما در چند سال گذشته به واسطه ساخت آثاری نظیر « زندگی خصوصی » ، « مستانه » و « آبنبات چوبی » خود را به عنوان کارگردان نیز مطرح نموده است.

 

درباره فیلم « پا تو کفس من نکن » :

برای صحبت درباره « پا تو کفش من نکن » نیاز است تا ابتدا سابقه کارگردان آن در سینمای ایران بررسی شود. کارگردانی که فعالیت خود را به عنوان تهیه کننده آغاز نمود اما بعدها تصمیم گرفت خود پشت دوربین رفته و تجربه کارگردانی را بدست آورد. وی در این سالها انواع و اقسام فیلمهای ضعیف و بی اهمیتی از جمله « مستانه » و « آبنبات چوبی » را روانه بازار کرد و در این بین فیلم پر حاشیه ای به نام « زندگی خصوصی » را هم ساخت که حواشی آن به مراتب بیشتر از ارزش سینمایی اش بود.اما حکایت « پا تو کفش من نکن! » از دیگر ساخته های فرح بخش جداست.

فرح بخش در جدیدترین تجربه سینمایی اش اثری را روانه سینما کرده که به نظر می رسد با هیچ متر و معیاری نمی توان آن را در حد و اندازه های سینما دانست. اثری کمدی که برخاسته از شوخی و موقعیت های جنسی کم ارزشی است که اتفاقاً توانایی خنداندن مخاطبش را ندارد چراکه حداقل بسترهای سینمایی را برای سر و شکل دادن به این شوخی ها مهیا نمی کند و آن را بی محابا و با کمترین پرداخت، به سوی مخاطب شلیک می نماید.

در فیلم مفهومی به نام « شخصیت پردازی » وجود ندارد و هرآنچه در تصویر مشاهده می شود، مجموعه ای از تیپ های آشنایی است که بازیگران فیلم در سالهای گذشته در آثار مختلف به نمایش گذاشته اند و حالا همان تیپ های کاریکاتوری را به « پا تو کفش من نکن! » منتقل کرده اند. به عنوان مثال رضا ناجی که بطور ناامید کننده ای از یک بازیگر ارزشمند در سالهای نه چندان دور تبدیل به بازیگر آثار کمدی سطحی شده، کماکان فرد آذری زبانی است که کلمات را اشتباه ادا می کند و البته میانه ای با مدرنیته شدن ندارد و در این موقعیت راحت نیست. شکل و شمایل این شخصیت برخاسته از تفکر عجیب و منقرض شده ای است که سالها پیش می توانست خنده ای را به لبان مخاطب بیاورد اما بعید است امروز کسی به چنین شوخی های بخندد.

فارغ از فیلمنامه فاجعه بار « پا تو کفش من نکن! » ، باید به بخش های فنی فیلم نیز اشاره کرد که دست کمی از وضعیت فیلمنامه ندارد. اصرار فرح بخش بر ثبت کلوزآپ متعدد از بازیگران فیلم آن هم در لحظاتی که نیازی به ثبت چنین زاویه ای نمی باشد، کیفیت فیلمبرداری اثر را دچار چالش کرده است. بُرش های غیرمنطقی و عجیب و غریب فیلمساز در طول داستان نیز از جمله ضعف های اثر به شمار می رود. جالب آنکه فیلم به یکباره عطای نمای نزدیک را به لقایش می بخشد و لانگ شات ناگهانی ثبت می نماید به حدی که مخاطب گمان می برد فرح بخش در حال شوخی و دستکاری دوربین فیلمبرداری در حین ضبط بوده است!

با اینحال نمی توان نکات منفی فنی فیلم را در حد و اندازه های فیلمنامه آن دانست. « پا تو کفش من نکن! » حتی از بکارگیری مفاهیمی که در اینچنین سینمایی به « شونه تخم مرغی » معروف است نیز بی نصیب مانده و راه و روش جدید و منحصر به فردی را برای جذب مخاطب آغاز نموده است. فیلمنامه اثر ترکیبی است از کمدی های سوپرمارکتی دهه هشتاد ایران و فیلمفارسی های قدیمی که اتفاقاً این ترکیب هم درهم و نامفهوم است. نوع روایت فیلم ارتباط مستقیمی به فیلمفارسی دارد و برگرفته از همان دوران است اما جزئیات شوخی های فیلم برگرفته از فضای مجازی است که قابلیت گرفتن خنده را ندارد.

در دنیای فرح بخش کماکان زنان برای ازدواج با مردان حاضر به انجام هرکاری هستند و در دنیایشان جز این نیست و مردان نیز جماعتی هستند که علاقه مند به صیغه و مفاهیم اینچنینی می باشند و بطور کل، در دنیای فرح بخش هیچ چیز جذاب تر از شوخی هایی نیست که به هر نحوی به جنسیت ربط پیدا می کنند. دنیایی که سینما و هدف آن کوچکترین ارزشی برای فیلمساز نمی یابد و ساخت فیلم برای او به منزله یک تجارت پولساز است که طی آن می بایست به هر قیمتی پول درآید حتی اگر لازم شد یک دوجین شوخی جنسی دیگر در داستان مطرح شود! شاید « پا تو کفش من نکن! » اثر بی ارزشی باشد، اما نمی توان این نکته را انکار کرد که دنیای ذهنی فرح بخش و نگاه کلی او به سینما جالب و منحصر به فرد است!



:: بازدید از این مطلب : 142
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم لونه زنبور

دانلود فیلم لونه زنبور

کسی در فیلم لونه زنبور حضور دارد  که من بشناسم؟

محسن کیایی که در سالهای اخیر به واسطه حضور در فیلمهای برادرش نظیر « بارکد » در سینمای ایران مطرح شده، بازیگر نقش اصلی فیلم است. در کنار او پژمان جمشیدی حضور دارد که حالا می توان گفت در سینما موفق تر از فوتبال بوده و توانسته توجهات را به خود جلب نماید. هومن برق نورد هم که بیشتر در سریالهای تلویزیونی دیده شده در فیلم حضور دارد. رعنا آزادی ور که پس از مدتی غیبت در سینما حالا تقریباً هر ماه یک فیلم بر پرده سینما دارد نیز در فیلم حضور دارد.

داستان فیلم درباره چیست ؟

این فیلم بطور خلاصه داستان دو سارقی است که یک جعبه سر راهشان قرار می گیرد و پس از آن خود را در موقعیت های گوناگونی می بینند که هرکدام از آنها قرار است مخاطب را بخنداند.

کارگردان کیست ؟

برزو نیک نژاد که که اغلب به عنوان یک فیلمساز تلویزیونی شناخته می شود. وی سریالهایی نظیر « پنجری » را کارگردانی کرده و آخرین ساخته سینمایی اش نیز « زاپاس» نام داشت.

نکات مثبت فیلم ؟

فیلم یک پژمان جمشیدی دارد که پیشرفت او طی سالهای اخیر کاملاً در « لونه زنبور » محسوس بوده و به نظر می رسد که حالا بتواند به تنهایی خنده را به لب مخاطبین بیاورد.

نکات منفی فیلم ؟

فیلمنامه اثر ارجینال نیست و شبیه به اثری قدیمی با بازی مارتین لارنس است بطوریکه حتی شوخی های آن فیلم را هم می شود در اینجا پیدا کرد. البته شایان ذکر است که اثر مذبور خود از آثار به شدت سطح پائین و فراموش شده هالیوود است و بعید می دانم سازندگانش هم آن را به یاد داشته باشند!

فیلمنامه اثر ملغمه ای از شوخی های لحظه ای است که پس از پایان فیلم لحظه ای در ذهن مخاطب باقی نمی مانند. « لونه زنبور » بطور خلاصه توانایی ساختن موقعیت کمیک ندارد و به نظر می رسد که محسن کیایی ( نویسنده فیلم ) هرآنچه که در ذهنش بامزه جلوه می کرده را بر روی کاغذ نوشته و بازیگران نیز آن را تکرار کرده اند بدون اینکه پیوستگی به یکدیگر داشته باشند.

فیلم یک دوجین شخصیت مکمل هم دارد که بود و نبودشان در داستان تاثیری بر روند کلی فیلمنامه ندارد. چنانچه کلیت فیلم را در ذهن داشته باشید و شخصیت های مکمل آن را حذف نمائید، می توانید ببینید که زمان مفید اثر بیشتر خواهد بود.

اینها بخشی از جملاتی است که در طول فیلم بیان می شود: « بزار همونجا که آقات میذاشت! » ، « بپر روش! »

عامل تاثیرگذار برای تماشای فیلم:

زوج محسن کیایی و پژمان جمشیدی.

حرف آخر :

خیلی نباید انتظاری از « لونه زنبور » داشت. تمام تلاش سازندگان فیلم ساختن یک کمدی پرفروش بوده که در آن هرچیزی که می توانسته لبخند را به لبان تماشاگر به کار گرفته شده است. از دیالوگ های جنسی که مفهوم دوگانه دارند و بطور عجیبی در سینمای ایران در حال اپیدمی شدن است گرفته تا داد و فریاد و جفتک و لگد و... که در نهایت مخاطب خواهد بود که مشخص خواهد کرد قرار است به حماقت بی انتهای این آدمهای بالغ خواهد خندید یا خیر! البته که نباید این نکته را فراموش کنیم که فیلمنامه هم چندان ارجینال نبوده و ایده های آن هم بکر نیست.

 



:: بازدید از این مطلب : 144
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم سه بیگانه

دانلود فیلم سه بیگانه

خلاصه داستان فیلم سه بیگانه :

سه جاسوس به منظور انجام عملیاتی وارد ایران می شوند اما پس از ورودشان، با اتفاقات عجیبی در ایران مواجه می شوند که نمی توانستند پیش بینی کنند و...

کارگردان

مهدی مظلومی : متولد سال 1351 در تهران است و فعالیت های خودش را با تدوین و کارگردانی تلویزیونی آثار مختلفی نظیر « زیر آسمان شهر » و « جنگ 77 » آغاز کرد و پس از آن نیز خود ساخت مجموعه های تلویزیونی نظیر « بدون شرح » را عهده دار شد. مظلومی هم اکنون از ایران خارج شده و در شبکه ماهواره ای جم مشغول ساخت سریال است.

درباره فیلم « سه بیگانه » :

در ابتدای دهه ی 90 شمسی ، مجموعه فیلمهای کمدی در سینمای ایران مشاهده می شدند که بازیگران ثابتی داشتند و فیلمنامه و محل رخداد داستانشان نیز در هسته به یکدیگر مشابه، اما در ظاهر متفاوت بود. آثاری که جواد رضویان نام منحصر به فردی بر روی آنان گذاشت و پس از آن نیز با همین نام شناخته شد یعنی فیلمهای « شونه تخم مرغی »

« سه بیگانه » نیز اثری است که شباهت انکار ناپذیری به همان آثار دارد. آثاری که در آن فیلمساز و نویسنده هرآنچه که فکر می کرده می تواند باعث خنده مخاطب شود را با هر زحمتی که بوده در فیلم گنجانده تا بتواند خنده ای بگیرد و فیلمی ساخته باشد.

فیلمنامه « سه بیگانه » مغلطه ای درهم و برهم از شوخی های جنسی و اجتماعی است که هرکدام از ما بارها و بارها در مکان های عمومی و حتی تاکسی های شهری شنیده ایم و حالا فیلمساز همان شوخی هایی که اغلب نمی چسبند را تا حد آستانه خط قرمز بوده بکار گرفته اند و یکی پس از دیگری به مقابل دوربین آورده اند بی آنکه پیوستگی میان آنان برقرار باشد و قصد داشته باشد پیامی واحد را منتقل نمایند.

آخرین فیلم مهدی مظلومی در ایران، شامل شخصیت های چند پاره ای است که فاقد هویت هستند و جان کلامشان مشخص نیست. آنان نه جاسوس هستند و نه نادان، نه هدفی دارند و نه بیکار هستند. آنان تنها نام جاسوس را در این داستان اختیار کرده اند تا در دام شوخی های نم پس داده ای نظیر قر کمر و میل شدید مرد به زن قرار بگیرند که تاریخ انقضای آن سالهاست که به سر آمده و کمتر کسی در سینمای کمدی امروز سراغ آن را می گیرد؛ به نظر می رسد که فیلمسازی کمدی ایده آل مهدی مظلومی کماکان در دهه ی 80 باقی مانده است.

نمی توان چندان درباره « سه بیگانه » نوشت چراکه فیلم ویرانه ای از بدترین ها ( از فیلمبرداری گرفته تا کارگردانی و بازیگری و.. ) را در خود دارد و مشخص نیست که آیا فیلمنامه ای هم داشته و یا در صحنه فیلمبرداری به رشته نگارش درآمده. پایان بندی عجیب و غریب فیلم هم که گویا قرار بوده حس ناسیونالیستی مخاطب را بیدار نماید، به حدی بد و خارج از قاب سینماست که تماشاگر را از بابت سینمایی یا ویدئویی بودن فیلم به شک می اندازد! فیلم یک سکانس اجرای موسیقی هم دارد که تیر خلاص به شعور مخاطب محسوب می شود!



:: بازدید از این مطلب : 138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم به وقت شام

دانلود فیلم به وقت شام

فیلم به وقت شام نیز یک تقسیم‌بندی و گروه‌بندی وجود دارد. فیلم‌ساز حتی بین داعشی‌ها دسته‌بندی کرده و از هر گروهی نماینده‌ای گذاشته است. در این تقسیم‌بندی دو مسئله اهمیت پیدا می‌کند: اول آنکه شخصیت‌ها (ایدئولوژی‌ها) به درستی انتخاب شده‌اند و روبروی هم قرار گرفتن‌شان امکان درام جذابی را محیا کرده است یا خیر؟ و دوم آنکه دیدگاه اخلاقی و ایدئولوژیک فیلمساز (که در این نوع درام نمی‌تواند پنهان‌شان کند!) چیست و چقدر با ظرافت بیان می‌شود؟

آنچه به وقت شام را با فاصله بسیار زیاد از آژانس شیشه‌ای قرار می‌دهد انتخاب گروه‌های ایدئولوژیک فیلم است. مخاطب در تمام مدت فیلم هیچگاه درگیر انتخابی اخلاقی نمی‌شود زیرا می‌داند که داعش (و نمایندگانش در فیلم) گمراه هستند و ایرانی‌ها (خلبان‌ها) از جان گذشته و درست‌کار هستند. این سیاه و سفید بودن شخصیت‌ها یادآور نمونه‌های بد سینمای دفاع مقدس خودمان است. عراقی‌ها در اغلب فیلم‌ها چاق، کودن و کند اما ایرانی‌ها چابک، زرنگ و صادق بودند. این نبردی نابرابر در ذهن مخاطب می‌سازد که از شروع داستان پاسخ‌اش مشخص است. حق با ایرانی‌هاست اما آن‌ها مظلوم‌ هستند. هر چه مخاطب کمتر درگیر انتخاب اخلاقی شود فیلم ایدئولوژیک‌تر خواهد شد و اثربخشی‌اش را بر مخاطب از دست خواهد داد.

ال در چنین درام صفر و صدی انتخاب فیلم‌ساز هم اهمیت چندانی ندارد چراکه انتخاب دومی ندارد. ایراد جدی آن‌جاست که نقطه‌ای که فیلم‌ساز برای روایت قصه‌اش انتخاب کرده است، دراماتیک نیست. در حقیقت ماجرایی تعریف می‌شود و کاراکترها (به شکل فیزیکی و بیرونی) از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌رسند اما از لحاظ درونی اتفاقی برایشان نمی‌افتد و فیلم از سطح یک اکشن هالیوودی با جلوه‌های ویژه زیاد و بی‌دلیل فراتر نمی‌رود. این اتفاق باعث می‌شود فیلم کم‌مایه شود و در بخشی از لحظات حماقتِ کاراکتر‌های فیلم به کمدی ناخواسته تبدیل شود.

از نظر کارگردانی شکل دکوپاژ فیلم (پشت هم قرار دادن نماها و شکل حرکت دوربین و زوایه نگاه دوربین و ...) یادآور اکشن‌های هالیوودی است که از نظر زیبایی‌شناسی قدم رو به جلویی برای حاتمی‌کیا به حساب نمی‌آید. متاسفانه خبری از اتفاقات مهیجی که در اکشن‌های قبلی حاتمی‌کیا دیده می‌شد مثل سکانس درخشان پایانی «بادیگارد» یا صحنه سقوط هلی‌کوپتر در «چ» نیست. متاسفانه خبری از دیالوگ‌نویسی‌های پرانرژی و جذاب «به رنگ ارغوان» یا «ارتفاع پست» نیست. از همه مهم‌تر خبری از دغدغه‌های اخلاقی و خود درگیری‌های شخصیت اصلی مثل «چمران» یا حاج‌کاظم در «آژانس شیشه‌ای» هم نیست. اگر به دنبال دیدن اکشن هم‌رده با اکشن‌های درجه دو آمریکایی می‌گردید احتمالاً از تماشای به وقت شام لذت می‌برید.

 



:: بازدید از این مطلب : 132
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم برادرم خسرو

دانلود فیلم برادرم خسرو

فیلم برادرم خسرو  > جواد طوسی: ترجیح می دهم اولین فیلم بلند احسان بیگلری را در قالب یک «درام روان شناسانه» مورد بررسی قرار بدهم. ورود یک آدم ناسازگار و بی قید و بند به محیطی که نظم و مقررات خودش را دارد و ایجاد تنش و بحران در این رهگذر، مضمونی کم و بیش آشنا در سینماست.

یکی از بهترین فیلم ها در این حال و هوا «دیوانه از قفس پرید» (میلوش فورمن، 1975) با بازی به یادماندنی جک نیکلسون است. ورود یک بزهکار ناسازگار به آسایشگاهی روانی و به هم زدن نظم ظاهری آنجا زمینه ساز موقعیت های نمایشی و کشمکش های گوناگون می شود. تبدیل یک آنارشیست که آزادی را از دید خودش تعریف می کند، به آدمی فاقد اختیار می تواند مفاهیم متفاوتی از اعمال و سلب قدرت، آزادی، تعادل و نظم کنترل شده ارائه بدهد که برای یک اثر سینمایی جاذبه های انکارناپذیر دارد.
 
پس این بستگی به نوع استفاده از یک شخصیت آنارشیست، روان پریش و ناسازگار دارد تا تماشاچی را تحریک و به موقع او را با خود درگیر کند که دیگر نمونه های موفقش «روانی» (آلفرد هیچکاک، 1960)، «تراموایی به نام هوس» (الیا کازان، 1952) و «معجزه گر» (آرتور پن، 1962) است. اما در سینمای خودمان از این گونه تجربیات تاثیرگذار و ماندگار کم نداشته ایم.
 
  
 

در «برادرم خسرو» شخصیت اصلی فیلم مبتلا به بیماری دوقطبی است. قاعدتا این اختلال عصبی علایم و نشانه هایی دارد که می باید در شخصیت پردازی خسرو (شهاب حسینی) و اعمال و رفتارش در طول فیلم رعایت شود. در قسمتی از فیلم پزشک معالج اشاره می کند که بیماری دوقطبی خسرو، شروع فاز شیدایی است. این نوع اختلال همراه با خوشحالی و شادی و هیجان فرد، افزایش انرژی و خوش بینی بیش از اندازه، احساس برتر بودن، داشتن ایده های جدید و مهیج بسیار و پریدن از یک ایده به ایده دیگر و عصبی شدن از افرادی است که در خوش بینی های موقت فرد شریک نمی شوند.

بی میلی یا ناتوانی در خوابیدن، بلندپروازی های غیرواقعی، دمدمی مزاج بودن، رفتارهای نامعمول غیرمترقبه، حرف زدن سریع، تصمیمات عجولانه ای که گاه نتایج وخیم به دنبال دارد، احساس صمیمیت زیاد و بروز بیش از حد احساسات و اعتیاد به الکل و مواد مخدر از دیگر بروزهای این اختلال است.

غرض از ذکر تیتروار علایم فوق این نیست که الزاما باید چنین فیلمی که از قواعد روانی تبعیت می کند، کلاس آموزش بیماری دوقطبی هم باشد. اما به هر حال چنین شخصیتی در زندگی روزمره خود و برخوردش با افراد خانواده و دور و بری ها می باید برخی از این اختلالات و رفتارهای نامتعادل را به مناسبت های مختلف بروز دهد.

فیلمساز در یک سوم ابتدایی فیلم، اطلاعاتی چندانی در این زمینه به ما نمی دهد. به گونه ای که حتی نمی توانیم در این شرایط حدس بزنیم با چنین بیماری ای رو به رو هستیم. شاید این تمهیدی برای ایجاد تعلیقی در بیننده و حرکت تدریجی از یک آرامش موقت، به شرایطی بحرانی و پرتشنج باشد. ولی در ادامه فیلم نیز حجم موقعیت های نمایش که نشانه هایی از این اختلالات و شیوه های رفتاری را در خسرو نشان بدهد زیاد نیست.
 
چند نمونه اش، گیتارزدن خسرو با حالتی عصیانگرانه، بازی با توپ ماهوتی داخل اتاق و کوبیدن پیاپی آن به دیوار در نیمه شب، عصبی شدن از صدای بی وقفه دزدگیر یک اتومبیل در داخل کوچه و رفتن به آنجا و شکستن شیشه اتومبیل با لگد، به هم ریختن اشیا و لوازم اتاق کار برادرش ناصر (ناصر هاشمی) و چسباندن عکس های قدیمی داخل آلبوم خانوادگی به دیوار اتاق است.

شهاب حسینی در نمایش و اجرای این کنش یا واکنش های عصبی و پرخاشگرانه، بازی متفاوت و غافلگیرکننده ای ارائه نمی دهد و بیشتر ما را یاد برخوردهای عصبی حجت در فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی می اندازد. اما متقابلا او در سکون و موقعیت های درونی، حضور موفق تر و تاثیرگذارتری دارد.
 
  
 
 
یک نمونه چشم گیر، صحنه پایانی فیلم است که خسرو روی صندلی عقب اتومبیل برادرش ناصر نشسته و فیلم ضبط شده از رفتار غیرانسانی او نسبت به خودش را داخل تبلت تماشا می کند و نهایتا ترجیح می دهد کلاهش را پایین بکشد و چشمانش را به روی این واقعیت تلخ ببندد و به خواب رود و تصویر (هم زمان با رفتن اتومبیل به داخل تونل مسیر جاده) فید می شود.

در صحنه ای از فیلم، ناصر به زور از برادرش خسرو که بیماری اش تشدید شده، می خواهد که قرص هایش را بخورد. خسرو بعد از رفتن برادرش، قرص ها را (مثل مک مورفی در صحنه ای از «دیوانه از قفس پرید») بیرون می اندازد.

یکی از ویژگی های مثبت مضمونی فیلم در حوزه روان شناسانه، شیوه عمل رفتاری و غیرانسانی ناصر به عنوان شخصیتی فرهیخته و روشنفکر در مورد برادرش خسرو است. در برابر این برخورد تند و غیراخلاقی ناصر می بینیم که پسرش شایان به مراتب ارتباط عاطفی بهتری با عمویش دارد. شاید در دنیای فانتزی و کودکانه و پرجنب و جوش شایان، رهایی خسرو از قید و بند و آن شور و هیجانات غیرقابل پیش بینی اش،  جذاب تر و پذیرفتنی تر است.

در چنین برخورد مقایسه ای که با موضع جانب دارانه ناهید همسر ناصر (هنگامه قاضیانی) همراه است ما در موقعیتی قرار می گیریم که ناصر را بیمارتر از برادرش بدانیم. احسان بیگلری هم ظاهرا بدش نمی آید که ما چنین حسی نسبت به ناصر پیدا کنیم.

در صحنه ای از فیلم، ناصر در اتاق خود به تنهایی دارد یک فیلم سینمایی را در تلویزیون تماشا می کند که در آن یک افسر گشتاپو حضور محوری دارد. آیا ناصر با آن شیوه رفتار خشن و ناهنجارش نسبت به برادرش خسرو، شبیه به  آن شکنجه جر نا زی نیست؟

فیلم با ارائه تصویری خاکستری از یک خانواده طبقه متوسط رو به رشد جامعه شهری که مناسبات نامتعادل و پرتنش و موقعیت های دفرمه در آن وجه غالب پیدا کرده است، نگاهی تلخ و کنایه آمیز به این زمانه خالی از مهر و خصایص انسانی داد. فیدشدن تصویر پایانی در داخل تونل می تواند تاکیدی بر این واقعیت باشد.

موسیقی در کلیت فیلم «برادرم خسرو» کاربرد موثری دارد و بخشی از پیکره شخصیتی آدم ها و شرایط روحی و درونی شان را پوشش می دهد. احسان بیگلری با همین اولین فیلم بلندش نشان می دهد که دغدغه دارد و سینما برایش جدی است.
 


برادرم خسرو

•    کارگردان: احسان بیگلری
•    فیلمنامه نویسان: احسان بیگلری، پریسا هاشمپور
•    مدیر فیلمبرداری: محمدرضا جهان پناه
•    مشاور کارگردان: کیومرث پوراحمد
•    تدوین: مصطفی خرقه پوش
•    مجری طرح و مدیر تولید: ظاهر امانی
•    مدیر صدابرداری: مسیح حدپور سراج
•    طراح صحنه و لباس: بابک کریمی طاری
•    طراح چهره پردازی: محمد کلاهدوز
•    بازیگران: شهاب حسینی، ناصر هاشمی، هنگامه قاضیانی
•    تهیه کننده: سعید ملکان
•    عکس: علی نیک رفتار
•    خلاصه داستان: خسرو که مبتلا به اختلال دوقطبی است، باید مدتی در خانه برادر بزرگ تر خود زندگی کند....

ناصر هاشمی به نقش ناصر در «برادرم خسرو»

سرد و مقتدر

سید محمد تقوی: نقش یک مرد سخت و بی رحم به خوبی روی صورت ناصر هاشمی می نشیند. مردی که با آرامشی شیطانی، فقط به هدفش می اندیشد و می تواند در کمال خونسردی اطرافیانش را قربانی اهدافش کند. این چهره وقتی با گریم مناسبی همراه شود، این ویژگی ها را تشدید می کند. چشمان روشن، پیشانی بلند و موهای تنکی با دقت به عق شانه شده است؛ این نشانه های ظاهری تداعی کننده نگاهی سرد و اقتداری مرموز است. اقتدار مردی که از عواطف انسانی تهی شده و مدت هاست آرزوهای شخصی و نقاط ضعف انسانی را وانهاده است تا آماده بر دوش کشیدن یک موقعیت فوق انسانی شود.
 
 اما ناصر «برادرم خسرو» اصلا چنین موجودی نیست. اگر سرد به نظر می رسد، هنوز در حسرت گرمای خانواده به خواهرش بیتا کمک می کند و بار مالی زندگی برادر بیمارش را به دوش می کشد و چشم انتظار تولد فرزند دیگری است. اگر بی آرزو به نظر می رسد، هنوز هم در حال و هوای موسیقی زندگی می کند و آرزوی کهنه اش برای موزیسین شدن را به کلی دفن نکرده است. در تنهایی فیل کنسرت های بزرگ را می بیند و با وسواس از صفحه های یادگار پدر محافظت می کند.

همین تضادها است که نقض آفرینی ناصر هاشمی در «برادرم خسرو» را بسیار جذاب کرده است. ناصر در این فیلم بازی چندلایه ای ارائه کرده است. ناصر همان خسرو است. خسرویی که سلطه پدر را پذیرفته و آرزوها و آمال خودش را سرکوب کرده است. این که هر دو برادر سودای موسیقی در سرد دارند، اتفاقی نیست. اگرچه موسیقی مورد علاقه این دو نیز همان ماجرای سلطه و سرکوب را تداعی می کند.
 
  
 

موسیقی مورد علاقه ناصر، موسیقی کلاسیک است یکسره نظم و استحکام منطق است. اما موسیقی مورد علاقه خسرو، موسیقی پرسر و صدای جاز است که پر از عصیانگری و ویرانی و فرار از نظم و منطق است. بازی ناصر هاشمی در «برادرم خسرو» آن چنان درست و به جا و پذیرفتنی است که گرچه تماشاگر بی اختیار (همانند شایان، پسر ناصر) دلش به سمت شخصیت جذاب و دوست داشتنی خسرو پر می کشد، اما هیچ برگی برای محکوم کردن ناصر در دستش نمی ماند.

تنها جایی که شاید تماشاچی نتواند با ناصر همراه شود و مانند همسر ناصر به او صفت وحشی بدهد، سکانس آشپزخانه است که ناصر عنان اختیار از کف می دهد و برادرش را کتک می زند؛ صحنه ای آن قدر تاثیرگذار که تمام سالن سینما ناگهان ساکت می شود و تماشاچی حقیقتا معذب می شود.

با وجود این، طراحی همین سکانس و بازی خوب دو برادر به گونه ای است که حتی در همین  ماجرا نیز حال و هوای ناصر تا حدی قابل درک است. در سکانس های دیگری نظیر سکانس دزدگیر پراید و سکانس کوبیدن توپ به دیوار اتاق ناصر، تماشاچی کاملا با ناصر همراه می شود. البته در همان حالی که خسرو را دوست دارد و بلاتکلیف می ماند که باید چه قضاوتی داشته باشد.
 
همین سهل الوصول نبودن قضاوت در این فیلم است که تماشای آن را تبدیل به تجربه ای منحصر به فرد می کند. تنها وقتی تماشاگر می تواند به قضاوتی نهایی در مورد دو برادر برسد که کشمکش میان ناصر و همسرش به سرانجام میر سد و مشخص می شود که استراتژی ناصر در برابر خسرو، ناشی از جبری نیست که بیماری خسرو به برادر بزرگ تر تحمیل کرده است.

ناصر با همسرش نیز چنین معامله ای کرده است و ظاهرا این برایش تبدیل به یک عادت رفتاری شده که به اطرافیانش انگ بیماری بزند و آنان را از سر راه کنار بزند و مستقیم به سمت اهداف شخصی اش برود.

شهاب حسینی به نقش خسرو در «برادرم خسرو»

متخصص دوقطبی

سید محمد تقوی: هنوز زود است. باید سالیانی بگذرد تا بازی شهاب حسینی در نقش خسرو جایگاه یگانه اش را در کارنامه این بازیگر نشان دهد. چرا که این کار شاید نمونه ای ترین بازی در میان کارهای او باشد. شهاب حسینی در «برادرم خسرو» نقش یک بیمار دوقطبی را بازی کرده است. اما اصولا بهترین بازی های او در تمام دوران کاری اش، نقش های «دوقطبی» (این یکی ربطی به نام فارسی بیماری مانیاک ندارد) بوده است. نقش هایی که بازیگر از میانه راه تغییر مسیر داده و شخصیت تازه ای را برای تماشاگر به نمایش گذاشته است.
 
  
 

شهاب حسینی در فیلم درخشان «درباره الی...» از ابتدا تا انتها در نقش جوانی ظاهر می شود که در حال ورود به دوران پختگی است و در عین حال گویی عطش تجربه یک عشق پرشور، او را به دلبری و فریفتن دخترکی می کشاند که لقمه ای راحت به نظر می رسد. از این منظر هیچ نقطه عطفی در این بازی دیده نمی شود.

در فیلم «حوض نقاشی» که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت، باز هم شهاب حسینی نقش یک بیمار و در عین حال همسر  بیماری دیگری را بازی می کند که باید پدر یک پسربچه سالم و باهوش باشد. اما در این فیلم هم گذشته از دشواری های نقش که به میمیک پیچیده و صدای کاملا ساخت شده بازیگر محدود می شود، باز هم نقش حسینی کاملا تخت است. تخت از این زاویه که از ابتدا تا انتهای فیلم تغییری در آن نمی بینیم. اما درخشان ترین کارهای این بازیگر در نقش های دوقطبی است؛ بازی هایی که از میانه راه به ضد خودش بدل می شود و تماشاگر را حیرت زده در تاریک سالن سینما رها می کند.

یکی از این بازی ها در فیلم اسکاری «فروشنده» بود که شهاب حسینی به خاطرش  جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره کن ربود و چندی بعد همین بازی درخشان در فیلم «فروشنده» بود که آن را مورد توجه اعضا آکادمی اسکار قرار داد و شهاب حسینی را در تاریخ هنر جهان جاودانه کرد. او در این فیلم در نقش یک شوهر منطقی ظاهر می شود که هنرمند است اما عقل معاش وادارش می کند به برگزیدن یک شغل دوم و به قول معروف آب باریکه ای که معلمی در مدرسه است. حتی وقتی همسر او مورد تجاوز قرار می گیرد، باز هم همان عاقل مردی است که در مقام یک همسر خونسردی خودش را از دست نمی دهد.

فراموش نکنیم که این مرد با وجود نفس کشیدن در یک اتمسفر روشنفکری، در یک جامعه سنتی زندگی می کند و هضم چنین اتفاقی نباید برای چندان سهل باشد. اما در برخورد با این ماجرا شکیبایی فوق طاقتی از خودش بروز می دهد و تلاش می کند به همسرش نیز القا کند که اتفاق مهمی نیفتاده و نباید روال عادی زندگی را مختل کرد. اما از میانه فیلم، نرم نرمک با قطب مخالفی رو به رو می شویم؛ مردی سنتی که چنان احساساتش جریحه دار شده که به خاطر انتقام کور حتی حاضر است دست به جنایت بزند.

در کارهای دیگری نیز چنین بازی های دوقطبی را از شهاب حسینی دیده ایم. او استاد ایفای نقش هایی است که نقطه عطف دارند. همین توانایی منحصر به فرد است که او را تبدیل به بهترین انتخاب برای ایفای نقش یک بیمار دوقطبی کرده است. بیماری ای که در دو فاز افسردگی و شیدایی سیر می کند و حسینی هر دو فاز را درخشان به نمایش گذاشته است.

شاید در سال های بعد نقش خسرو، به عنوان نمونه ای ترین کار در کارنامه بازیگری شهاب حسینی تثبیت شود. این که اسم او در این فیلم خسرو است هم نکته ای است. از خیلی پیش ترها شهاب حسینی را «خسروی سینمای ایران» نامیده اند؛ و جایگاه و بازی او در سینما خیلی وقت ها برای بسیاری تداعی کننده خاطره خسرو شکیبایی بوده است.

 



:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم کمدی انسانی

دانلود فیلم کمدی انسانی

خلاصه داستان فیلم کمدی انسانی

فیلم داستان پسرک بی نام و نشانی را از دوران کودکی تا بزرگسالی روایت می کند که از روز تولد متوجه تفاوت آشکار خود با دیگران می شود. او چپ دست است و عقایدی متفاوت از همفکرانش دارد اما..

کارگردان :

محمد هادی کریمی : دکتر محمد هادی کریمی که متولد سال 1351 در تهران می باشد و نخستین تجربه سینمایی اش نگارش فیلمنامه « ساغر » برای سیروس الوند بوده است. آخرین فیلم کریمی « بشارت به یک شهروند هزاره سوم » نام داشت که در سال 1391 ساخته شده بود. اثری که حال و هوای معنوی و اعتقادی داشت.

درباره فیلم « کمدی انسانی » :

محمد هادی کریمی در فیلم « کمدی انسانی » بنا را بر روایت قصه آدم بی نام و نشانی قرار داده که ظاهراً قرار است در یک برهه تاریخی آن را به نمایش بگذارد و در این بین خرده داستانهایی را هم در کنار قصه اصلی روایت کند تا تماشاگر بتواند به شناخت عمیق تری نسبت به دنیای او دست یابد. اما مشکل اصلی « کمدی انسانی » اینجاست که فیلمسازش اعتقادی به قصه پردازی کلاسیک در سینما نداشته و تصمیم گرفته به سبک و سیاق خود داستانش را روایت کند که نتیجه این تصمیم نیز منجر به ساخت فیلم عجیب و غریبی به نام « کمدی انسانی » شده است.

فیلم روایتگر داستان پسرکی است که از ابتدای تولد متفاوت بودن را در خود احساس می کند اما رفته رفته متوجه می شود که باید همرنگ جماعت شود تا بتواند زندگی بهتری داشته و همواره درگیر جنگ روانی نباشد. این پسر در طول زمان بزرگ شده و تبدیل به مرد جوانی می گردد و فیلم در بازه های زمانی مختلف، زندگی این فرد از دوران کودکی تا بزرگسالی را به تصویر می کشد. فردی که با آدمهای گوناگونی ملاقات کرده و ظاهراً قرار است هر کدام از این افراد نماینده تفکری در جامعه باشند که رنگ و رویی آبزورد دارند. شخصیت هایی که با تصمیم فیلمساز، هیچ نام و نشانی ندارند تا مخاطب به جای توجه به اسم، فلسفه حضورشان در داستان را جستجو نماید و به پاسخ منطقی برسد.

ایراد بزرگ « کمدی انسانی » فارغ از فیلمنامه را می توان ضعف کارگردان در نحوه پرورش سوژه برشمرد. کریمی نمی تواند قصه مشخصی برای قهرمان داستان ترسیم نماید بطوریکه بحرانی ترین لحظات زندگی این مرد برای مخاطب مجهول است. فیلم به جای پرورش موقعیت، به پیشبرد داستان توسط دیالوگ های مستقیم روی می آورد و در این راه، هر چند دقیقه یکبار از شخصیت جدیدی رونمایی می کند که به چشم قهرمان داستان نگاه خیره می شود و آنچه که در ذهن فیلمساز و نویسنده گذشته را بیان می کند تا مخاطب بداند دقایق آتی فیلم قرار است بر کدام پاشنه بچرخد!

منطق روایی نیز در داستان جایگاه محکمی ندارد و البته با توجه به حال و هوای آبزورد و فلسفی فیلم، نمی توان در این خصوص انتظار بالایی نیز از اثر داشت. اینکه به یکباره چپ دستِ داستان به زندان می افتد و به یکباره ترغیب به جاسوسی از طریق ازدواج می شود و... منطق مشخصی را در خود نمی بیند مگر آنکه محمد هادی کریمی در ذهن خویش به منطق محکمی درباره این سلسله اتفاقات دست یافته باشد؛ منطقی که در برگردان سینمایی عنصری مفقود شده محسوب می شود و در عمل، فیلم تنها تبدیل به نماهای کِش داری شده که هر چیزی در آن یافت می شود جز خودِ سینما!

« کمدی انسانی » علی رغم حضور ستاره های پر تعداد در فیلم، بازیهای بسیار ضعیفی را به خود دیده است. آرمان درویش به عنوان قهرمان قصه، بازی بسیار بدی از خود به نمایش گذاشته و مخاطب ابداً نمی تواند با شخصیت بی نام و نشانش ارتباط برقرار کند. در کنار او بازیگران دیگری از جمله لیلا زارع ، هستی مهدوی فر و هومن سیدی حضور داشته اند که آنان نیز وضعیتی بهتر از درویش ندارند. اما بدترین بازی فیلم متعلق به نیکی کریمی است که اگرچه دقایق کوتاهی در فیلم حضور دارد اما در همین زمان کوتاه نیز تماشاگر را ناامید می کند.

جدیدترین فیلم محمد هادی کریمی قصد داشته اثری متفاوت از آثار رایج سینما باشد و به اصطلاح، متعلق به علاقه مندان به " سینمای خاص " باشد. اما مشکلات عدیده فیلمنامه باعث شده تا « کمدی انسانی » تبدیل به اثری غیرقابل تحمل شود. اثری که ساکن است و کِش دار و البته قابلیت این را ندارد که بتواند ضعف کِش دار بودن قصه را بر گردن عدم درک مخاطب بیندازد چراکه فیلم سراسر موقعیت های تکراری و دیالوگ های بی کارکردی است که نه فلسفه را در طول داستان به عرش می رساند و نه بر آگاهی مخاطب می افزاید. « کمدی انسانی » که برگرفته از اثرِ کلارنس براون می باشد، برازنده نامش است؛ اثری انسانی که به واسطه ضعف هایش تبدیل به اثری کمدی شده! 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 169
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم آینه بغل

دانلود فیلم آینه بغل

خلاصه داستان فیلم آینه بغل:

مرتضی برای سالگرد نامزدی اش تصمیم می گیرد ماشین گرانقیمت را بدون اجازه برداشته و با نامزدش روز خوشی را سپری نماید. اما در این بین ماشین دچار خسارت می شود و...

کارگردان :

منوچهر هادی : متولد سال 1351 در تهران می باشد. وی در اولین سالهای حضورش در سینما به عنوان بازیگر، دستیار کارگردان و تدارکات فعالیت می کرد اما در سال 1385 با ساخت اولین فیلمش به نام « تلاطم » وارد عرصه فیلمسازی شد. او سازنده آثار پرفروشی در سینما مانند « من سالوادور نیستم » بوده است و پس از آن نیز سریال موفق « عاشقانه » را روانه سینمای خانگی کرد.

درباره فیلم « آینه بغل  » :

« آینه بغل » از آن دسته آثاری است که تکلیف خودش را با مخاطبش مشخص کرده است. زمانی که فیلم آغاز می گردد تمام المان های شناخته شده آثار کمدی ملقب به « شونه تخم مرغی » در فیلم یافت می شود از جمله افراد فقیر که در کنار یک فرد بسیار ثروتمند قرار می گیرند و در ادامه نیز موقعیت های عجیب و غریبی بر پایه زندگی مرفه افراد شکل می گیرد تا سهم بِرندهای تبلیغاتی در تامین هزینه های فیلم نیز مشخص و عیان باشد. این نشانه ها خیلی زود تکلیف فیلم را با مخاطب مشخص می کند و او را از هرگونه حدس و گمان احتمالی بر حذر می دارد.

موقعیت هایی که فیلم خلق می کند اغلب نم پس داده و بی محتواست و نکته مهم در این میان اینکه فیلمساز حتی در خلق موقعیت های تصویری خلاقیت چندانی به خرج نداده و متوسل به شوخی های مستقیم کلامی گردیده است تا کم کاری او را جبران نماید. در واقع منوچهر هادی بی آنکه تلاش نماید موقعیت های طنز بسازد و با زبان تصویر مخاطبش را تلنگر زده و بخنداند، آدمهای داستان را در مقابل دوربین آورده تا بصورت کلامی شوخی ها را شرح دهند و شیون و فریاد به راه بیندازند که این بدترین و ساده ترین نوع شکل گیری کمدی می باشد.

جنس شوخی های فیلم نیز ناامید کننده و برخاسته از الگوی اشتباه شبکه های اجتماعی کنونی در ایران است. یعنی جایی که حتی به تن کردن لباس بانوان توسط مرد و قرارگیری اش مقابل دوربین نیز به چشم می خورد که حال و هوای « آینه بغل » را شبیه به جُنگ های نمایشی پرطرفدار سالهای اخیر در کشور نموده است. جالب آنکه اغلب شوخی ها و موقعیت های طنزآمیز فیلم در کنار خودرو و بِرندهای لوکس به اجرا در می آیند بطوریکه به نظر می رسد سرمایه گذاران فشار بسیار زیادی برای بیشتر دیده شدن محصولاتشان بر سازندگان اعمال کرده اند. 

فیلم در میان شوخی های ضعیف و بی رمق اش، قصد دارد پیامهای اخلاقی نیز به مخاطبش ارائه نماید. پیامهایی که مانند شوخی های فیلم، بی حس و حال هستند و از سطح یک شعار مستقیم فراتر نمی روند و خبری از پرداخت موقعیت ها و قرار دادن مفاهیم در لایه های زیرین فیلمنامه نیست. موقعیت هایی نظیر آشپز وزارت امور خارجه و محل زندگی اش تنها یک کنایه ساده و بی اهمیت اجتماعی است که نمی تواند نافذ باشد و بر مخاطب باهوش سینما تاثیر مثبتی بگذارد چراکه سینما امروز ابزار موثرتری برای انتقادهای اجتماعی است و بیان نمودن اینچنین انتقادات سطحی، تنها ضعف بکارگیری این ابزار را توسط سازندگان را تداعی می نماید.

بازیگران فیلم نیز در چارچوب قواعدی که فیلمساز و نوع روایت فیلم مشخص کرده، قرار گرفته اند. محمدرضا گلزار همان بازیگری است که سالهای سال با حضور در کمدی های سطح پائین و جذب مخاطب توانسته سوپراستار سینما باشد و در اینجا نیز به راحتی می تواند طرفداران خود را راضی کرده و آنان را به سالن های تاریک سینما دعوت نماید. در کنار جواد عزتی قرار گرفته که در دو سال اخیر در سینما بسیار پرکار بوده است. عزتی در « آینه بغل » همان شکل و شمایل همیشگی خود که فردی مضطرب و در عین حال مستعد برای فریاد زدن است را به تصویر کشیده و در مجموع نمی توان تفاوت آشکاری میان بازی او در فیلمی مانند « در مدت معلوم » و « آینه بغل » قائل شد.

 



:: بازدید از این مطلب : 146
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم پل خواب

دانلود فیلم پل خواب

خلاصه داستان فیلم پل خواب:

شهاب پسر جوانی است که قصد ازدواج با نامزدش را دارد. اما پس از اینکه پول هایش از طریق کلاهبرداری از دست می رود، او برای جبران بدهی اش به هر دری می زند تا اینکه...

کارگردان :

اکتای براهنی : وی پسرِ نویسنده مشهور ایرانی، رضا براهنی می باشد. او در کانادا بزرگ شده و به تحصیل پرداخته است و « پل خواب » نخستین ساخته سینمایی براهنی محسوب می شود.

درباره فیلم « پل خواب » :

« پل خواب » که نخستین تجربه سینمایی اکتای براهنی به شمار می رود، اقتباس آزادی است از داستان « جنایت و مکافات » نوشته یکی از مشهورترین نویسندگان تاریخ ادبیات یعنی فئودور داستایوسکی. در « جنایات و مکافات » خواننده به راحتی توان این را می یابد که به ذهن شخصیت اصلی داستان نفوذ کرده و از دریچه ذهن او به اتفاقات بنگرد. داستایوفسکی توانسته با تسلطی بی نظیر دنیایی قابل لمس و واقعی را برای خواننده بسازد. اما « پل خواب » در این خصوص تنها به نام اثر بسنده کرده.

فیلمساز برای روایت داستان زندگی شهاب ، دنیایی کاملاً ویران را به تصویر می کشد که از هر نقطه آن مشکلات بر سر افراد خراب می شود. شراکتی که به کلاهبرداری و دزدی منجر می شود و از آن سو موانع برای آغاز زندگی مشترک افزایش می باید تا فیلم در این دنیای بی رحم، شهاب را به سوی جنایتی سوق دهد که پس از آن قرار است مکافات را تجربه نماید. اما هرچه بیشتر در داستان پیش می رویم، متاسفانه فیلم درمانده تر از مقدمه اش می گردد.



:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم ایتالیا ایتالیا

دانلود فیلم ایتالیا ایتالیا

فیلم ایتالیا ایتالیا جومپا لاهیری نویسنده‌ای هندی است که در آمریکا بزرگ شده و اکثر داستان‌های او درباره زندگی مهاجران، غم غربت و احساسات و روابط انسان‌ها در کشوری غریبه‌ است. «یک مسئله موقتی» یکی از داستان‌های مجموعه ترجمان دردها است که مژده دقیقی و انتشارات هرمس آن را به فارسی برگردانده‌اند.در اقتباس از ادبیات چه وفادارانه باشد چه غیروفادارانه آنچه که اهمیت دارد آن است که نسخه اقتباس شده هویت خود را به عنوان یک اثر مجزا حفظ کند. به این معنا که فیلم لحنی یکدست داشته باشد، شخصیت‌های باور‌پذیری خلق شده باشند و فیلمنامه به نمودی بیرونی برای مدیوم سینما رسیده باشد. داستان به خاطر تفاوت‌هایی که با یک اثر تصویری دارد بیشتر به درونیات شخصیت‌ها می‌پردازد. به راحتی ذهن شخصیت‌ها را برای خواننده بر ملا می‌کند و از اهداف گذشته و آینده شخصیت‌ها سخن می‌گوید. در سینما اگر چه غیر ممکن نیست اما رسیدن به درونیات شخصیت‌ها کاری پیچیده و سخت است. گاهی تصور می‌شود اگر فیلمی همه حوادث یک داستان را عیناً در خود جای داده باشد پس نویسنده فیلمنامه کار شاقی نکرده و کارش قابل تقدیر نیست. ولی باید توجه داشت که مراحل پیچیده و دقیقی برای تصویری‌کردن یک داستان ادبی (به خصوص اگر خود داستان فرم پیچیده‌ای داشته باشد) به یک اثر سینمایی وجود دارد.

داستان جومپا لاهیری با این جمله شروع می‌شود:‌ «اطلاعیه حاکی از آن بود که مسئله موقتی است. برق خانه به مدت ۴ شب از ساعت ۹ تا ۱۰ می‌رود.» درست در اولین جمله اتفاق اصلی پیش برنده داستان به مخاطب اعلام می‌شود. یک تغییر کوچک قرار است در زندگی شوبا (مرد) و شوکومار (زن) (شخصیت‌های داستان) رخ دهد. در ادامه کمی شخصیت‌پردازی ما را با شخصیت‌ها آشنا می‌کند و به سرعت به اولین خاموشی می‌رسیم. شبی که شوبا پیشنهاد می‌دهد تا بازی اعترافات را آغاز کنند. پیش از شروع اعترافات ما دانسته‌ایم که شوبا و شوکومار زندگی کسالت باری دارند. دیگر چندان عاشق هم نیستند. شوکومار روی کاناپه می‌خوابد و مهمتر از همه غذایشان را با هم نمی‌خورند. وقتی برق خانه می‌رود آن‌ها به دلیل نبود نور کافی مجبور می‌شوند دست از کارهای خود بکشند و کنار یکدیگر روی یک میز شام بخورند. کنار هم نشستن شوبا و شوکومار در داستان به معنی شروع شدن چیزی جدید بین آن‌هاست. آن‌ها بلاخره از سر تقدیر یا نقشه قبلیِ شوکومار، تصمیم می‌گیرند که با هم حرف بزنند و خود را خالی کنند.

در فیلم نادر و برفا در مقدمه فیلم با یک فلش بک نسبتا طولانی عاشق هم می‌شوند. راوی فیلمنامه نادر است. او از علایق خود می‌گوید. اشاره‌ای به علایق برفا می‌کند. با شغل‌های آن‌ها آشنا می‌شویم و این موقعیت را درک می‌کنیم که نادر از خانه بیرون نمی‌رود. درست مثل شوبا که دانشجوی دکتری است و به خاطر کارهایش نمی‌تواند از خانه بیرون برود و آشپزی می‌کند و جایش با شوکومار عوض شده است. برای ورود به مقایسه فیلم با داستان از شخصیت شوبا شروع می‌کنیم. در داستان شوبا پسری بسیار خجالتی است. با اینکه در حال دکتری گرفتن است هنوز در روابط اجتماعی خود لنگ می‌زند. شخصیت درون‌گرایی دارد و ساده است. در مجموع راوی داستان او را شخصیت جذابی معرفی نمی‌کند. در مقابل نادر برف کوبان خوش‌تیپ است. اجتماعی و زبان‌باز است و در مجموع قرار است یادآور حمید هامون باشد. برای مثال صحنه‌ای را به خاطر آورید که نادر اصرار دارد برفا را برای شام بیرون ببرد. حسن آن صحنه در آن است که قابل باور است. یک رابطه عاشقانه در ایران می‌تواند اینطوری شروع بشود. اما عیب کار در آن است که این شکل از آشنایی و مقدمه‌ای که از شخصیت‌ها به مخاطب معرفی می‌شود شخصیتی از نادر می‌سازد که با شوبای داستان به کل متفاوت است.

 



:: بازدید از این مطلب : 107
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود قسمت دوازدهم فصل سوم سریال شهرزاد

دانلود قسمت دوازدهم فصل سوم سریال شهرزاد

دانلود قسمت 12 فصل سوم سریال شهرزاد > یکی از مهم‌ترین مشکل‌های خیلی از سریال‌ها، در ساده‌ترین بیان، «کش دادن»های بی موردی است که سازندگان می‌خواهند به کمک‌شان اپیزود را به مرحله‌ای که می‌خواهند برسانند؛ مشکلی که در تازه‌ترین اپیزود سریال شهرزادهم مشهود است. این مشکل طوری است که سازندگان در طول اپیزود آنقدر بیننده را سرکار می‌گذارند و درگیر اتفاقات و تنش‌های فرعی می‌کنند که بیننده رسما از آن اپیزود ناامید می‌شود و احساس می‌کند قرار نیست در این اپیزود آب از آب تکان بخورد. اپیزود جدید سریال شهرزاد درگیر حاشیه است؛ حاشیه‌هایی که شاید برای نشان دادن هرکدام از آن‌ها سکانس‌های کوتاه‌تری هم کافی بود. در افتتاحیه اپیزود که با خانواده اکرم آغاز می‌شود سریال قصد دارد به‌مان نشان دهد اکرم از دزدیده شدن بچه‌اش همچنان ناراحت است و اتفاقات اخیر زندگی‌اش نتیجه‌ی کارهایی است که در گذشته انجام داده است؛ دو مسئله‌ای که با توجه به اپیزود قبل کاملا برای بیننده روشن هستند و نیاز چندانی به نمایش دوباره نداشتند. سریال در ادامه به سراغ شیرین و صابر می‌رود؛ سکانسی که اتفاقا یکی از سکانس‌های قابل قبول این اپیزود نیز بود؛ جایی که صابر نامه‌ی دومش به اکرم را بلند بلند می‌خواند و بیننده هم در متن ماجرا قرار می‌گیرد. البته سریال در این سکانس و در کل به گونه‌ای به شخصیت نامتعادل و شاید دو قطبی شیرین هم اشاره می‌کند؛ چرا که در قسمت‌های اخیر مدام شاهد تغییر در خصوصیات اخلاقی شیرین بوده‌ایم.

 

سیر اتفاقات سریال به‌گونه‌ای جلو می‌رود که توجه ویژه‌ای روی طرز فکر دکتر مصدق و هم‌فکرانش شده است؛ تا آنجا که وقتی فرهاد نمی‌تواند از تفکرات آزادی‌خواهانه‌اش صحبت کند، افراد دیگری ظاهر می‌شوند او را قهرمان و تفکر آزادی‌خواهانه‌اش را قابل احترام می‌شمارند. بخش قابل توجه‌ای از اپیزود متوجه فرهاد و شهرزاد و رابطه‌شان است؛ توجه‌‌ای که هم روی مخاطب و هم روی روند داستان تاثیر مهمی داشت. در انتهای سکانس جراحی دیالوگ مهمی بین شهرزاد و فرهاد رد و بدل می‌شود؛ جایی که فرهاد می‌گوید دردهای‌ فیزیکی‌اش خوشایند هستند؛ چرا که به واسطه آن‌‌ها دردهای روحش را از یاد برده است. راستش را بخواهید بعد از دیدن این سکانس یاد حرف‌های قابل توجه محمود دولت آبادی در رمان کلیدر افتادم. دولت آبادی در قسمتی از رمانش می‌گوید: «چه بسیار جفت‌های جوانی که در خواهش پیوند، پیر شده‌اند. چه بسیار که آرزوی حجله به گور برده‌اند. هزار بند از پای باید بگسلی تا دستت در دست یار بگیرد. از این است اگر آوازهای فراق در بیابان و دشت پیچان است.» این جملات محمود دولت آبادی شاید نزدیک‌ترین تعریف به وضعیت کنونی شهرزاد و فرهاد باشد. دو جوان عاشق پیشه‌ای که در مسیر رسیدن به هم واقعا از درون پیر شدند، در مسیرشان با هزاران مانع مختلف دست و پنجه نرم کردند و کارشان به جایی رسید که باید چنین نگاه‌های ناراحت‌کننده‌ای به هم تحویل دهند. پس اصلا بی دلیل نیست اگر شهرزاد در عمارت دیوان سالار صدایش را بالا ببرد یا حاضر نباشد با قباد سر یک میز بنشیند. حسن فتحی در سریالش کار را به جایی رسانده که سیر منطقی روابط بین انسان‌ها به قدری خوب از آب درآمده که به خوبی می‌تواند بیننده را با کاراکترها همراه کند.

 

یکی از مشکلات قابل توجه این اپیزود که پیش‌تر هم به آن اشاره کردم، ادامه‌دار کردن اپیزود به واسطه برخی سکانس‌های اضافی است؛ آن هم در حالی که سریال در قسمت‌های نهایی و سرنوشت‌سازش قرار دارد. شاید بهترین نمونه‌ی این سکانس‌ها علاوه‌بر سکانس افتتاحیه، سکانس خوش و بش بی‌مورد اکرم و صابر بود که به خوشگل بودن یا نبودن پسر اکرم و قباد ختم شد. سکانسی که حتی اگر حذف می‌شد هم اتفاق خاصی متوجه سریال نمی‌شد. یکی از نکاتی که برای بینندگان به نسبت حرفه‌ای‌تر سریال به سوال تبدیل شده بود، پس‌زمینه شخصیت سروان آپرویز بود؛ شخصیتی که به گفته خودش پسر یکی از نوچه‌های بزرگ‌آقا بوده و از قرار معلوم پدرش بعد از اخراج شدن از دار و دسته بزرگ‌آقا خانه‌ی خودش را آتش می‌زند و او با توصل به شانس قسر در می‌رود و حالا هم تمام امیدش برای ادامه زندگی اکرم و پسرش هستند! با توجه به شخصیتی که از آپرویز سراغ داریم خیلی سخت می‌توان داستان زندگی‌اش را باور کرد، اما از آن سو با توجه به میل بیش از اندازه‌اش برای نابودی خاندان دیوان‌سالار، می‌توان این داستان را قبول کرد. در مشاجره اکرم و آپرویز اما به موضوعات دیگری هم اشاره شد؛ موضوعاتی که برای‌مان روشن بودند، اما حکم مقدمه‌چینی‌هایی را داشتند که برای رسیدن به سخنرانی آپرویز چیده شده بودند.

 

سکانس‌های اضافی این اپیزود به یکی دو سکانس کوتاه ختم نشدند و باز هم مثل چند اپیزود اخیر شاهد صحبت‌های تکراری شهرزاد و قباد بودیم؛ صحبت‌هایی که همان فرم همیشگی را داشتند؛ یعنی قباد سعی می‌کرد کمی به شهرزاد نزدیک شود و شهرزاد مدام او را از خود می‌راند. این صحبت‌ها در فرم ثابت ماندند اما در محتوا کمی تغییر کردند و این‌بار شهرزاد که نمود شخصیتی باهوش است، در عملی ساده‌انگارانه جلوی قباد مدام از شیرین صحبت می‌کرد و به دفاع از او می‌پرداخت. مهم‌ترین اتفاق این اپیزود اما در لحظات پایانی‌اش رخ داد؛ آن هم به گونه‌ای که انگار تمام لحظات اضافی این قسمت از فصل سوم سریال شهرزاد، وصله‌های اضافی و ناجوری بودند که سازندگان با چسباندن‌شان به‌ یکدیگر سعی کردند داستان را به این نقطه برسانند؛ نقطه‌ای که فرهاد اسیر نقشه آپرویز می‌شود، دست به فرار می‌زند و به تنها جایی که فکر می‌کند امن است (خانه دوست پدرش) پناه می‌برد و به این واسطه صابر، شیرین و بچه اکرم را در دامن آپرویز می‌گذارد. البته باید منتظر ماند تا در ادامه مشخص شود که آپرویز دقیقا چه فکری کرده که چنین نقشه‌ای را برای فرهاد چیده است. سریال شهرزاد حالا به نقطه‌ای رسیده است که چند خط داستانی مهمش سر راه یکدیگر قرار گرفته‌اند و این موضوع باعث پیچدگی‌هایی در داستان خواهد شد. سریال در این چند قسمت پایانی فرصت دارد با دوری از مشکل‌های خود، به پایانی متفاوت برسد.

 



:: بازدید از این مطلب : 143
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم ملی و راه های نرفته اش

 دانلود فیلم ملی و راه های نرفته اش

 

فیلم ملی و راه های نرفته اش > میلانی کارگردانی است که به موجب فیلمسازی برای زنان و مسائل آن‌ها شهرت یافته است؛ شهرت و مهارتی که اوج آن در فیلم «زن زیادی» خلاصه می‌شود ولی متاسفانه بعد از این فیلم، شاهد افول هنری در آثار سینمایی این کارگردان بودیم. به طوری که در تازه ترین فیلم او یعنی همین «ملی و راه های نرفته اش»، تماشاگر به جای دیدن یک روایت و قصه و یا یک فیلم با فرمی خاص، شاهد یک اثر شعارزده طولانی درباره زنان با سیاه نمایی‌های اغراق شده بسیار زیادی خواهد بود.
 
به هیچ وجه مخالف نشان دادن مشکلات جامعه در سینما نیستم ولی وقتی این فیلم را می بینید، چیزی جز این کلمه به ذهن‌تان خطور نمی کند. فیلمی مثل «لانتوری» هم تا حد بسیار زیادی شعاری و پر از سیاه نمایی بود و همچنین کمی تا قسمتی درباره زنان و مشکلات‌شان ولی باز هم با وجود سبک مستندگونه بیشتری که نسبت به مَلی و راه های نرفته اش دارد، خسته‌کننده نیست و همچنین مخاطب خود را یک بچه نادان فرض نمی کند و به او احترام می‌گذارد.
 
ساخت فیلم ملی و راه‌های نرفته‌اش و موضوع تا حدودی جنجالی آن به خودی خود حرکت بدی نیست؛ به شرطی که یک فیلم داستانی واقعگرایانه تر و با رعایت اصول جذابیت سینمایی تحویل مخاطب داده شود؛ نه فقط یک بسته بندی آموزشی کادوپیچ شده که متاسفانه حتی این کاغذ کادوی دور فیلم هم جنس پاره و بدی دارد که نتوانسته دست‌كم حفظ ظاهر کند!

 
داستان فیلم

ملی با بازی ماهور الوند، دختر سر به زیری است که در یک خانواده مذهبی و آبرومند زندگی می کند. دو برادر دارد که برادر بزرگ‌تر بسیار غیرتی و فرد کوچک‌تر هوادار ملی است. ملی با همکار خود در کلاس خیاطی با بازی السا فیروزآذر دوستی صمیمانه‌ای دارد. یک روز در حین برگشت از کلاس به منزل با برادر او روبه‌رو می شود و از قیافه اش خوشش می‌آید. سیامک نام این برادر است که میلاد کی مرام، نقش او را بازی می کند.
 
بعد از رد و بدل کردن شماره و مکافات بسیار، این دو مخفیانه با هم سر قرار می روند و عاشق هم می‌شوند. بعد از مدتی هم کار به خواستگاری می‌کشد و با وجود مخالفت های خانواده ملی به اصرار او به این ازدواج رضایت می‌دهند. ملی وقتی وارد خانواده سیامک می شود تازه می فهمد که چه قدر خانواده‌های‌شان با هم فرق دارد و سیامک واقعی، چهره خشن و روان پریشی دارد. غیرتی بودن بیش از حد سیامک و دست بزن داشتن و خانواده خنثی و سرد سیامک در برابر دیوانه بازی های او ، همه و همه دست به دست هم می دهند تا ملی را در این راه نرفته عذاب دهند... .

 



:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

 دانلود قسمت دوم فصل دوم سریال ساخت ایران

 

 دانلود قسمت دوم فصل دوم سریال ساخت ایران

 

 دانلود قسمت 2 فصل دوم سریال ساخت ایران > ساخت ایران 2 قسمت 2 «قسمت دوم فصل دوم ساخت ایران» در ژانر طنز و اجتماعی به کارگردانی برزو نیک‌ نژاد، تهیه کنندگی سید امیر پروین‌ حسینی و منصور سهراب پور و نویسندگی امیر عربی محصول سال 1397 می باشد. بازیگرانی چون « محمدرضا گلزار ، امین حیایی ، مهران احمدی ، محسن کیایی ، سحر دولتشاهی ، سارا بهرامی ، امیرحسین رستمی ، محمدحسین امیدی ، مهدی جمشیدی ، پاملا الکیک و …. » در سریال ساخت ایران دو به ایفای نقش پرداخته‌ اند. فصل نخست فیلم ساخت ایران به کارگردانی محمد حسین لطیفی در سال 1390 و در 18 قسمت تولید شد و محمدرضا گلزار، امین حیایی، فرهاد اصلانی، بهنام تشکر، گوهر خیر اندیش، الیکا عبدالرزاقی و بهاره رهنما بازیگران اصلی فصل دوم ساخت ایران بودند. حال پس از پس از 6 سال وقفه مجموعه «ساخت ایران۲» به کارگردانی برزو نیک نژاد اواخر سال 1396 کلید خورد و به فصل دوم رسید و قرار است در 22 قسمت تولید شود، همچنین فیلمبرداری ساخت ایران ۲ علاوه بر تهران و شانگهای در کشورهای لبنان و روسیه ادامه پیدا خواهد کرد.

 

رسانه ناب دانلود لحظه به لحظه شما را از جدیدترین اخبار و حاشیه های قسمت سوم فصل سوم سریال ساخت ایران 2 مطلع می کند تا بی خبر از دنیای سینمای ایران نباشید؛ شما هم اکنون می توانید به صورت کاملا رایگان به لینک مستقیم دانلود ساخت ایران 2 قسمت 2 با کیفیت های Full HD 4K / 1080p / 720p / 480p و نسخه اورجینال از طریق سایت ناب دی ال دسترسی داشته باشید و در کنار خانواده و دوستان خود از تماشای قسمت دوم فصل دوم ساخت ایران لذت ببرید.

عوامل ساخت ایران 2 قسمت 2 :

  • عنوان سریال : دانلود سریال ساخت ایران 2
  • فصل : دوم
  • تعداد قسمت : 22
  • قسمت دوم – “ساخت ایران 2 قسمت 2”
  • دسته بندی : سریال ایرانی
  • سایت مرتبط : Wikipedia
  • موضوع : سریال کمدی – اجتماعی
  • نوع : سریال
  • محصول کشور : ایران
  • کارگردان : برزو نیک‌ نژاد
  • تهیه کننده : سید امیر پروین‌ حسینی و منصور سهراب پور
  • نویسنده : امیر عربی
  • سال تولید : دی ماه 1396
  • سال انتشار : 19 اردیبهشت 1397
  • سرمایه گذار و مجری طرح پروژه : موسسه هنرنمایی پارسیان
  • توزیع‌ کننده : هنر اول

بازیگران ساخت ایران 2 قسمت دوم :

محمدرضا گلزار ، امین حیایی ، مهران احمدی ، محسن کیایی ، سحر دولتشاهی ، سارا بهرامی ، امیرحسین رستمی ، محمدحسین امیدی ، مهدی جمشیدی ، پاملا الکیک .



:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود قسمت یازدهم فصل سوم سریال شهرزاد

 

دانلود قسمت یازدهم فصل سوم سریال شهرزاد

 

قسمت یازدهم فصل سوم سریال شهرزاد >یکی از مهم‌ترین المان‌های سریال‌ها جدای از بعد فنی و محتوای کلی، تمرکز روی سیرمنطقی قصه است و یکی از مهم‌ترین عناصر رعایت سیرمنطقی، بازنمود کارهای کاراکترها در طول داستان است. در بیان ساده‌تر یعنی هرکاری که کاراکترها انجام می‌دهند‌ (به خصوص کارهای منفی)، آن کار عواقبی خواهد داشت. اتفاقی که در قسمت‌های اخیر شهرزاد خودنمایی می‌کند. برای نمونه می‌توانیم به شخصیت اکرم نگاهی بیاندازیم؛ کسی که با اقداماتش در فصل اول موجب تغییراتی اساسی در سرنوشت کاراکترها شد. اکرم شخصیتی بود که در طول سه فصل سریال مدام او را با انجام کارهای منفی می‌شناختیم. حالا سریال در ادامه روند منطقی‌اش اکرم را در شرایطی قرار داده است که تک تک ثانیه‌های درد کشیدنش، بیننده را به سمت چاپلوسی‌های اعصاب خوردکنش هدایت می‌کند. این سیرمنطقی که در بیشتر روایت سریال دیده می‌شود یکی از دلایل کیفیت قابل توجه سریال شهرزاد در مقایسه با دیگر سریال‌های ایرانی است.

جدیدترین قسمت سریال شهرزاد با اشاره به پایبندی سروان آپرویز به اهدافش آغاز می‌شود. جایی که آپرویز در حالتی کاملا بی‌اعصاب به عمارت دیوان سالار که اولین مظنون دزیده شدن سالار در آنجا زندگی می‌کند می‌رود. اتفاقی که تنها با هدف موضوعی که خود بیننده هم به آن یقین دارد رخ می‌دهد. هدف از نمایش این اتفاق در سریال تنها نشان دادن این بود که آپرویز در رسیدن به هدفش با کسی شوخی ندارد. پرداختن به خانواده‌های دماوندی و سعادت شاید یکی از بی‌فایده‌ترین کارهای سریال تلقی شود اما اگر سیر اتفاقات پرداخت به خانواده‌ها در این قسمت را دنبال کنیم، شاید نتیجه دیگری بگیریم. دنبال کردن این سیرمنطقی اتفاقا ساده است، مرضیه خانم ماجرای چاقو خوردن فرهاد را به پروین خانم می‌گوید و پروین خانم هم طی اتفاقی ماجرا را به شهرزاد فاش می‌کند.

حالا سوالی که مطرح می‌شود این است که وقتی قرار است فرهاد توسط آپرویز فراری داده شود، این حجم از نمایش گریه‌زاری‌های مرضیه خانم و شام خوردن شهرزاد با قباد به خاطر حضور خانواده‌اش چیست؟ البته برای سکانس شام خوردن می‌توان دلایل منطقی دیگری هم پیدا کرد، اما برای نمایش غیرمنطقی خانواده‌ها، خیر. حالا شاید در دیدار خانواده‌ها مرضیه خانم چند کلمه‌ای هم راجع به سرنوشت آدم‌های شریف صحبت کند، اما وقتی سریال بارها به این مسائل در قالب‌های حرفه‌ای‌تری اشاره کرده است، دلیلی برای پرداختن اضافی به خانوادها پیدا نمی‌شود.

قسمت یازدهم از فصل سوم سریال شهرزاد، اپیزود دیالوگ‌محوری بود و با محوریت دیالوگ‌ها به شخصیت‌پردازی هم توجه خاصی داشت. از تبدیل شدن رسمی قباد به عاشق کور و دیوانه‌ای که درگیر عشق یک طرفه‌اش شده است گرفته تا اکرمی که بلاخره نتیجه‌ی چاپلوسی‌هایش را می‌بیند و البته شیرینی که می‌تواند با فرزند نامشروع قباد و اکرم جور شود و این جور شدن احتمالا در آینده کمک زیادی به تغیرات این شخصیت خواهد کرد. سریال اما در این قسمت علاوه بر کاراکتر توجه خاصی هم به دیالوگ‌ها داشت. کافی است سکانس صحبت‌های شهرزاد و قباد را به یاد بیاوریم. جایی که دیالوگ‌ها در کنار لحن، محورهای اصلی آن بودند. سکانسی که قباد با چنگ زدن به خاطرات سعی می‌کرد توجه شهرزاد را جلب کند، شهرزاد با لحنی کاملا رسمی و سنگین جوابش را می‌داد و جلوی هر نزدیک شدنی را می‌گرفت. برای بار دیالوگ‌های سریال می‌توان به صحبت‌های فرهاد و دکتری که از طرفداران دکتر مصدق بود اشاره کرد؛ جایی که فرهاد به دکتر می‌گوید برای رسیدن به آزادی باید تاوان داد و در ادامه خودش به واسطه‌ی ضربه‌ی چاقو از زندان فراری داده می‌شود.

سازندگان شهرزاد حالا توانسته‌اند کاراکترها را به اندازه‌ای از اهمیت برسانند که باخبر شدن شهرزاد از زخمی شدن فرهاد در زندان تاثیری دوطرفه را منتقل می‌کند. سکانس شام اجباری شهرزاد با قباد به دلیل حضور خانواده‌اش نیز از نظر تاثیرگذاری حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. این سکانس به واسطه بازی قابل توجه بازیگران، موسیقی پس‌زمینه‌ی مناسب و لحن از سکانس‌های مورد توجه این قسمت بود. قسمتی از رابطه‌ی ایجاد شده میان بیننده و کاراکترها به واسطه انتخاب درست بازیگران است. این یعنی اجرای برخی از بازیگران در نقش حتی ضدقهرمان هم آنقدر خوب از آب درآمده است که زمین خوردن قباد هم می‌تواند برای بیننده تاثیرگذار باشد. یکی از مشکلات قابل توجه سریال شهرزاد نپرداختن به خطوط داستانی مختلف در اپیزودهای مختلف است. در قسمت اخیر نیز هیچ صحبتی از بهبودی‌ها و تیموری به میان نیامد، در صورتی که این خطوط داستانی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین خطوط داستانی سریال محسوب می‌شوند.

مهم‌ترین اتفاق این اپیزود اما فرار فرهاد از زندان بود. بله، آنطور که پیدا است سریال سرمان کلاه گذاشته و فرهاد حاضر شده با آپرویز همکاری کند. چرا که فرهاد اصلا کاراکتری نبود که در مقابل تزریق یک آمپول مشکوک به بدنش مقاومت نکند. اما اجرای نقشه‌ی فراری دادن فرهاد از زندان با اینکه در برخی از نقاط قابل پیش‌بینی شد اما به خوبی توانست کنجکاوی بیننده را برانگیزد. اما فراری دادن فرهاد از زندان و نامه‌ی صابر به آپرویز می‌توانند نقاط شروع اتفاقات پایانی سریال باشند. حالا که شهرزاد در قسمت‌های پایانی‌اش به سر می‌برد، روند اتفاقات را می‌توان مهم‌ترین المان سریال دانست. مهم‌ترین انتظاری که از سریال برای قسمت‌های پایانی می‌رود به طبع تنظیم میزان پرداخت به خطوط زمانی از نظر مهم بودن آن‌ها است.



:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
 

دانلود فیلم دختر عمو پسر عمو با لینک مستقیم

 
 
 فیلم دختر عمو پسر عمو > انقدر در این سال‌ها کمدی‌های بد دیده‌ایم که دیگر دیدن کمدی‌های بد آزارمان نمی‌دهد. این بدترین وضعیت برای این ژانر مفرح و جذاب است. انقدر کمدی بد و ضعیف دیده‌ایم که دیگر کمدی‌های بد عصبانی‌مان هم نمی‌کند. 
 
کمدی‌های این سال‌های سینمای ایران اکثراً (به جز یکی دو استثنا) همگی آثاری بد، ضعیف و سخیف هستند. انقدر بد و ضعیف که نمی‌شود نقدشان کرد. کارگردانان سینمای ایران کمدی را بدل به یک پدیده سخیف کرده‌اند. پدیده‌ای مبتذل که نه می‌تواند داستان تعریف کند و نه می‌تواند سرگرم کند. 
 
گفتن این که کمدی ساختن کار پیچیده و دشواری است دردی را دوا نمی‌کند. کار از توضیح پیچیدگی‌های کمدی سازی گذشته و لازم است بدیهیات را برای سازندگان کمدی‌های این سبکی توضیح دهیم. این که پرتاب میوه به سمت همدیگر خنده‌دار نیست. این که کل‌کل لوس و بی‌نمک یک دختر و پسر نه چندان جوان خنده‌دار نیست. این که این حجم از شعار و حرف‌های مثلاً مهم جذاب نیست، ملال‌آور است. باید این‌ها را توضیح بدهیم. چیزهایی که از شدت وضوح نیازی به توضیح ندارند. اما کار به جایی رسیده که توضیح این مسائل بدیهی واجب شده است. انقدر این ژانر عزیز را به عناصر فیلمفارسی آلوده کرده‌اند که نمی‌شود تفکیکی بین یک فیلمفارسی به روز شده و کمدی قائل شد.
 
صحبت از چاپلین، هارولد لوید، لورل و هاردی و باستر کیتون نمی‌کنیم. آدم‌های فیلم دختر عمو و پسر عمو به اندازه وردست‌های بامزه فیلمفارسی‌ها هم جذاب نیستند. کار به جایی رسیده که باید نیوشا ضیغمی را در حالی که به مجید صالحی می‌گوید قورباغه روی پرده بزرگ تحمل کنیم. کارگردان و نویسنده این فیلم چه فکری درباره تماشاگران کرده‌اند؟ چرا این ایده به ذهنشان رسیده که تماشاگر به این حجم از بلاهت می‌خندد؟ سرگرمی خوب است. اصلاً سرگرمی در ذات سینما وجود دارد. اما این چیزها اسمش سرگرمی نیست. این صحنه‌های سخیف حتی اگر خنده‌دار هم باشند ارزشی ندارند. بدبختانه این صحنه‌ها خنده‌دار هم نیستند. 
 
دیدن فیلم‌هایی مثل دختر عمو و پسر عمو کار را به جایی رسانده که به گشت2 بگوییم طنز خوب. این دستاورد سینمای ایران است در ژانر کمدی. نگارنده انقدر کمدی‌های بد در این سال‌ها دیده که مدت‌هاست از تماشای چنین فیلم‌هایی عصبانی نمی‌شود. فیلم‌هایی که پرده بزرگ سینما را حرام می‌کنند. باور کنید در یک ساز و کار درست و اصولی فیلمی مثل دختر عمو و پسر عمو حتی نمی‌توانست بودجه‌ لازم برای تولید یک تله‌فیلم را به دست بیاورد، چه برسد به این‌که تولید سینمایی داشته باشد و روی پرده بزرگ نمایش داده شود. 
 
برای اثبات بد بودن چنین فیلمی لازم است به خود فیلم بپردازیم؟ فیلمی که از همان نمای ابتدایی معلوم است چه پدیده‌ای بد و سطح پایینی است. از آن فیلم‌هایی است که از ابتدا تا انتهایش غلط است. ایده‌اش انقدر کهنه و از مد افتاده است که باید قبل از نگارش بایگانی می‌شد. شوخی‌هایش چنان لوس و بی‌مزه است که بیشتر باعث خمیازه می‌شود تا خنده. بازی‌هایش چنان گل‌درشت است که تماشاگر را به تمسخر وا می‌دارد. مثل غذای بدی است که آشپز بدی آن را پخته است. پخت چنین غذایی ایراد ندارد، به شرطی که فقط خود آشپز و دوستانش (در این‌جا عوامل فیلم) آن غذا را بخورند. منتها اشکال کار این آشپزهای ناآشنا به اصول اولیه آشپزی این است که دوست دارند این غذا را برای همه مردم ایران سرو کنند. نتیجه تکرار چنین وضعیتی مشخص است. این غذاهای بد انقدر مزاج (سلیقه) تماشاگر ایرانی را به هم ریخته‌اند که تماشاگر نمی‌تواند غذای خوب را از بد تشخیص دهد. 
 
سوال اصلی اما چیز دیگری است. چرا به این وضعیت رسیدیم؟ علت چنین وضعیتی کمبود شادی در جامعه ایران است. مردم ما در طول زندگی روزمره کمتر شاد می‌شوند. انقدر گرفتاری و مشکلات دارند که فرصتی برای شادمانی ندارند. بنابراین هر چیزی که برای چند ساعت آن‌ها را از جهان اطرافشان فارغ کند را دوست می‌دارند. حالا اگر این چیز (منظور همان فیلم است) رقص و آواز و بزن و بکوبی هم داشت چه بهتر. 
 
فرمول ساخت چنین فیلم‌هایی که مدت‌هاست مشخص است. یک بازیگر مرد کمدی که کارش را از تلویزیون شروع کرده با یک بازیگر زن نسبتاً خوش چهره، چند شخصیت (تیپ) فرعی که کنار این بازیگران قرار می‌گیرند، یک خط داستانی مستعمل با مایه‌های عشقی و پایانی خوش و باسمه‌ای. محصول آماده است. یک کمدی سخیف ساخته و روانه اکران می‌شود. الگویی مشخص وجود دارد و سازندگان سری دوزی‌های خود را بر مبنای آن الگو انجام می‌دهند. نتیجه؟ فجایعی مثل دختر عمو و پسر عمو که مهم‌ترین پیامش این است: عاشق هم بمانید. هم اینقدر ساده و سطحی. 
 
باید از سازندگان چنین فیلم‌هایی پرسید تعریف شما از کمدی چیست؟ مگر چاپلین و لوید و باستر کیتون هم کمدی ساز نیستند. مگر اجاره‌نشین‌ها فیلم کمدی نیست. اگر آن‌ها کمدی هستند پس کاری که شما بنام کمدی عرضه می‌کنید چیست؟ به نظر می‌رسد دیگر بحث بر سر مصادیق فایده ندارد. با دوستان باید سر مفاهیم و تلقی آن‌ها از کمدی بحث کنیم. اگر تلقی دوستان از کمدی همین چیزهایی است که روی پرده می‌بینیم که بحثی نمی‌ماند. فقط باید عاجزانه از آن‌ها خواهش کنیم دیگر کمدی نسازند. اما اگر تعریف دیگری از کمدی دارند بهتر است بیان کنند تا مخالفان هم از اشتباه در بیایند. 
 
سرگرمی واژه‌ای کلی و فراخ است. سرگرمی خوب است. اما وقتی از سرگرمی حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟ سرگرمی چگونه به وجود می‌آید؟ چه عناصری سرگرمی خوب می‌سازند؟ سرگرمی سازی یکی از پیچیده‌ترین کارهایی است که یک کارگردان می‌تواند انجام دهد. ساختن فیلم‌‎های سرگرم کننده‌ای که ساختار درستی هم داشته باشند سخت‌ترین کار دنیا است. احتیاج به حوصله دارد، به فیلم‌نامه‌ای دقیق و پرجزئیات و تولیدی حرفه‌ای. نه مثل دختر عمو و پسر عمو که فقر از سر و رویش می‌بارد. مشخص است که یک عده دور هم جمع شده‌اند و با کمترین حوصله و خرج فیلمی ساخته‌اند که سریع اکران شود و تهیه کننده را به سود برساند. کمترین سلیقه را در فیلم به کار برده‌اند. کمترین دقت را هنگام ساخت داشته‌اند. هر کس ساز خودش را زده. مسئله کیفیت فیلم نبوده، اکران سریع بوده. فیلم باید سریع اکران شود و بفروشد تا شاید سود داشته باشد. این وسط چیزی که اصلاً مهم نیست ذائقه تماشاگر است که هر روز دارد بدتر و بدتر می‌شود.  
 
 
از اجاره نشین‌ها رسیده‌ایم به دختر عمو و پسر عمو. باید برای ژانر کمدی فاتحه بگیریم و به حالش گریه کنیم. چنان بلایی سر این ژانر عزیز و دوست داشتنی آورده‌اند که حتی آزار هم نمی‌دهد. این موضوع فاجعه است. فاجعه‌ای که تا مدت‌ها گریبان سینمای ایران را رها نخواهد کرد

 

 


:: بازدید از این مطلب : 139
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
 

دانلود قسمت هفتم سریال گلشیفته

 
قسمت هفتم سریال گلشیفته > قسمت هفتم مجموعه «گلشیفته» با یک هفته تأخیر در حالی توزیع شد که در قسمت قبلی شاهد کامل شدن پازل روایتی این مجموعه و پیوند خوردن همه کاراکترها و روابطشان بودیم. درنتیجه پیش‌بینی می‌شد که در قسمت هفتم، بالاخره موتور قصه‌گویی «گلشیفته» روشن شود و بتوان منطقی‌تر آن را بررسی و تحلیل کرد.
به نظر می‌رسد پاشنه آشیل «گلشیفته» ساختار روایتی آن است. اینکه هنوز و بعد از هفت قسمت، پی‌رنگ داستان «گلشیفته» در میان هیاهوی شخصیت‌های متفاوت و هیجان داستان گم می‌شود یا حداقل چندان به چشم نمی‌آید بزرگ‌ترین مورد قابل انتقاد «گلشیفته» است؛ که البته به نظر قسمت به قسمت بهتر می‌گردد؛ در این میان بن‌مایه حمایت از حقوق زنان و قرار دادن چند زن مختلف در جایگاه‌های اجتماعی مختلف با درگیری‌ها و موانع مشابه همچنان نقطه قابل‌توجه «گلشیفته» است. موضوعی که حساسیت آن و مطرح‌شدنش برای اولین بار در چنین مدیومی، دقت و نکته‌بینی خاصی می‌سنجد که هم مخاطب همراه شود و هم خواب دلواپسان به هم نخورد و شاید فقط این موضوع را بتوان دلیل پیشرفت روایت «گلشیفته»

از سوی دیگر تلاش «گلشیفته» برای خنداندن مخاطبش اگرچه در لحظات نابی همراه با کنایه‌های درست و به‌جای سیاسی و اجتماعی روز که به لطف فیلم‌برداری هم‌زمان خیلی هم به‌روز هستند، همراه با طنازی‌های همیشگی امیرمهدی ژوله و هومن سیدی که حضور کمرنگ‌تری دارد است؛ اما هنوز جا دارد تا با افزایش آن‌ها به یک مجموعه کمدی ناب تبدیل شود. از طرف دیگر بازی همیشه روان مهدی هاشمی و واکنش‌های سیامک انصاری یا بهتر است بگوییم عدم واکنش‌های آشکارش در لحظات کمدی در کنار صورت خشک و بی‌احساسش و بازی که با چشمانش انجام می‌دهد و مخاطب را به عمق فلاکت موقعیت خود می‌برد، در کنار سایر تیم پرستاره «گلشیفته» می‌تواند همچنان مخاطبان را در انتظار تکرار لحظات کمدی خوب و قابل‌توجه که تاکنون دیده‌ایم نگه دارد.

 

در این میان بن‌مایه حمایت از حقوق زنان و قرار دادن چند زن مختلف در جایگاه‌های اجتماعی مختلف با درگیری‌ها و موانع مشابه همچنان نقطه قابل‌توجه «گلشیفته» است. موضوعی که حساسیت آن و مطرح‌شدنش برای اولین بار در چنین مدیومی، دقت و نکته‌بینی خاصی می‌سنجد که هم مخاطب همراه شود و هم خواب دلواپسان به هم نخورد و شاید فقط این موضوع را بتوان دلیل پیشرفت روایت «گلشیفته» دانست.
بهروز شعیبی که هم در سریال سازی و هم در سینما توانایی‌هایش را ثابت کرده است، تاکنون روی صندلی کارگردانی «گلشیفته» هنوز درخشان ظاهرنشده است و باور اینکه «گلشیفته» و جذابیت‌هایش در همین‌جا ختم شود کمی مشکل به نظر می‌رسد و بی‌شک باید منتظر سورپرایزهای ویژه در آستانه پخش قسمت هشتم باشیم، شعیبی سعی و صدالبته توانایی این را دارد تا بتواند سطح «گلشیفته» را چندین مرتبه ارتقا دهد و از ثبت یک کار سفارشی و صرفاً بازاری در کارنامه کاری‌اش که تاکنون با دقت چینش شده است جلوگیری کند.

 



:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود فیلم عزیز میلیون دلاری

 

دانلود فیلم عزیز میلیون دلاری

بازیگران فیلم عزیز میلیون دلاری :

رضا شفیعی جم – علی صادقی – ابراهیم کریمی – امیر غفارمنش – آرام یوسفی نیا – شمیلا تابش – بابک کرباسیون – مرتضی ریحانی – زهره مولوی – افسانه ناصری – محمدحسین هادیان – هوشنگ حریرچیان

خلاصه داستان عزیز میلیون دلاری :
فیلمی که به تازگی منتشر شده و با حضور بهترین بازیگر مشهور برای طنز علی صادقی.داستان فیلم در مورد ثروتمندترین مرد دنیا که پدربزرگ علی صادقی در فیلم میشود اردشیر مشکین پولدارترین مرد دنیاست او این همه ثروت را برای نوه ی خود که گم شده میخواهد بگذارد اما او پیدایش نیس و او همه جا را به دنبال او میگردد تا پیدایش کند.این موضوع باعث میشود که زندگی او و اطرافیانش تغییراتی بکند و نتوانند راحت زندگی کنند….پیشنهاد میکنم حتما این فیلم جالب و طنز را ببینید…
درباره فیلم عزیز میلیون دلاری :
نوع : سینمایی | ساخت : ایران | موضوع : کمدی | نویسنده و کارگردان : امید نیاز | تهیه کننده : محمد فضیله | سال تولید : 1396 | سال انتشار : 1397 | مدت زمان : 90 دقیقه

 



:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود قسمت اول فصل دوم 2 سریال ساخت ایران

دانلود قسمت اول فصل دوم سریال ساخت ایران

قسمت اول فصل دوم 2 سریال ساخت ایران > گزارش آی‌فیلم به نقل ازخبرآنلاین، ساخت سریال «ساخت ایران ۲» به کارگردانی برزو نیک‌نژاد قرار است به زودی آغاز شود و نیک‌نژاد، درباره کلید خوردن سریال «ساخت ایران‌۲» که برای شبکه نمایش خانگی قرار است ساخته شود و در خبرها آمده که در کشور چین نیز کلید خواهد خورد، گفت: «من هم مثل شما شنیدم و اطلاعاتم فعلا تا همین اندازه است. اما آخر هفته جاری قرار است با تهیه‌کنندگان این پروژه جلسه‌ای داشته باشیم تا صحبت‌های نهایی انجام شود و آن موقع می‌توانم اخبار دقیق‌تری در اختیارتان بگذارم

کارگردان فیلم سینمایی «زاپاس» درباره حضور محمدرضا گلزار و امین حیایی و تغییر ترکیب بازیگران نیز توضیح داد: «تغییر در ترکیب بازیگران که حتما انجام می‌شود اما الان اگر بخواهم درباره جزئیات هر چیزی بگویم پراکنده است، چون هیچ یک از این موارد به قطعیت نرسیده است«

نیک‌نژاد که پیش از این سری دوم سریال «دردسرهای عظیم» را برای تلویزیون کارگردانی کرده بود، درباره ساخت سری جدید از یک سریال یا فیلم سینمایی گفت: «اگر کار فارغ از اینکه سینمایی است یا سریال، شخصیت دوست‌داشتنی داشته باشد به نظرم جواب می‌دهد. در دنیای سینما، مثلا تنها قصه خوب، دلیل ساخت ادامه آن نمی‌شود؛ مگر اینکه به کاراکتر جذاب و خوبی برسیم. اگر به همه کارهایی که سری ۲ یا ۳ یا ۴ آنها ساخته شده است، نگاه کنیم، می‌بینیم که بر اساس شخصیت بوده‌اند. در این میان هم اگر شخصیت‌های قصه آن کار جذاب باشند، می‌شود کار را با قصه جدیدی که طراحی می‌شود، ادامه داد. آن موقع سری اول یا دوم هر کاری وام‌دار قصه قبلی نیست. در واقع وام‌دار شخصیت‌های قبلی است

 



:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5

دانلود قسمت ششم سریال گلشیفته

دانلود قسمت ششم سریال گلشیفته

قسمت ششم سریال گلشیفته 

سریال تازه بهروز شعیبی یک عقب گرد آشکار برای او محسوب می شود. « گلشیفته » از لحظه آغاز با معرفی شخصیت های کاملاً تک بعدی و مشابه کاریکاتورهای مجلات طنز، سعی در مطرح نمودن موضوعات گوناگون اجتماعی دارد. تضاد اصلی سریال نیز در همین نقطه قرار می گیرد یعنی جایی که فیلمساز دغدغه اجتماعی دارد و قصد دارد به آنچه که در جامعه پیرامونش می بیند تلنگری زده و آن معضلات را در قالبی طنز به تصویر بکشد. اما شخصیت هایی که خلق کرده چنان ضعیف و لوده هستند که حتی نمی توان آنان را در کمدی های مبتذل شبکه نمایش خانگی نیز تحمل نمود.

شخصیت پدر با بازی بسیار ضعیف مهدی هاشمی، یکی از این نقش هاست که به دلیل ضعف شخصیت پردازی بطور کامل استعدادهای این بازیگر توانا را از بین برده و او را تبدیل به شخصیت مضحکی کرده که در قامت همان تعریف قدیمی و منسوخ شده " فرد شهرستانی " می گنجاند. شخصیتی که گیج و منگ است و دیالوگ نویسی هایی که برای او انجام شده نشان می دهد که نویسنده اثر هنوز نتوانسته به درک درستی از فضای طنز برسد



:: بازدید از این مطلب : 143
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : downloadfilmirani5
دانلود فصل دوم سریال ساخت ایران ۲
 
در چه مرحله ای است؟ آن طور که در خبرها آمده، قرار است سریال بهمن در کشور چین کلید بخورد.کی می آید؟ این یکی را فعلا اصلا نمی شود پیش بینی کرد. قرار است بخش هایی از آن خارج از ایران ضبط شود و طبیعتا مشکلات خاص خودش را دارد.کیا بازی می کنند؟ از بین بازیگران فصل اول، نیک نژاد فعلا محمدرضا گلزار و امین حیایی، یعنی همان زوج اصلی را انتخاب کرده و غیر از آن ها روی محسن کیایی هم دست گذاشته.
چقدر هیجان انگیز است؟ ساخت ایران در فصل اول، سریال جذابی نبود. محمدرضا گلزار خیلی دیر به سریال اضافه شد و از آن جایی که ترکیب بازیگران و نقش ها مشخص شده بود، نقش بلندی برای او وجود نداشت. برای همین هم از نویسنده ها خواستند نقش کوتاهی را که گلزار قرار است بازی کند، طولانی تر و مهم تر نشان دهند. نویسنده اصلی مخالفت کرد و نویسنده جدید هم نتوانست با این تغییرات، کار درستی تحویل دهد. با همه این اوصاف اما سریال به خاطر زوج گلزار و حیایی، دیده شد. 
حالا اما وضعیت فرق دارد. نیک نژاد از همین اول می داند دو کاراکتر اصلی دارد و باید قصه را با این دو تا جلو ببرد و این اتفاق معقول تر است. بعید است یک کار کمدی با گلزار و حیایی و محسن کیایی، جذاب نباشد.از چی باید بترسیم؟ فصل اول ساخت ایران به خاطر اعمال سلیقه های غیرتخصصی، وارد شدن ناگهانی یک سوپراستار، آسیب دید حالا معلوم نیست از این جور اعمال سلیقه ها در فصل دوم هم وجود داشته باشد یا نه.دانلود فصل 2 سریال ساخت ایران


:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 خرداد 1397 | نظرات ()